گنجینه ادبیات شفاهی فرهنگ‌مان را حفظ کنیم


به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی جلد دوم کتاب کلهرنامه، ادبیات فولکلوریک مردم کرد نوشته ناهید محمدی با حضور اصحاب فرهنگ و هنر در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

قطب الدین صادقی نویسنده و کارگردان تئاتر به عنوان اولین سخنران این مراسم به قرائت پیام عبدالله په شیو شاعر کرد و ساکن هلسینکی پرداخت و گفت: با آنکه سرزمین ما از دیر باز نشیب و فرازهای بیشماری را از سر گذرانده و تازشگاه اشغالگران گوناگون بوده و بیشتر ادبیات نوشتاری ما به یغما رفته، اما خوشبختانه بخش شایان توجهی از آن به صورت سینه به سینه و شفاهی همچون ادبیات شفاهی، مردمی همچنان به جا مانده است. دگرگونی‌ها و رشد زندگی مادی و معنوی، انقلاب فن آوری، موج اطلاع رسانی و شهرزدگی روستا سبب شد ادبیات شفاهی نیز از گزند و آسیب فراوان ببیند و همچنان مورد یورش و تهدید باشد. از این رو بایسته و ضروری است بی درنگ این گنجینه ارزنده گردآوری و برای واژگان گویشی آن فرهنگ کردی به کردی تدوین شود تا از میراث گویشی به میراث زبان کردی تبدیل شود که زبان معیار است.

وی افزود: گردآوری زبان و فرهنگ مردم بی گمان برای هر ملتی اهمیت دارد. اما بایستگی آن برای مردم کرد چه بسا دو برابر ده برابر و هزار برابر است، زیرا فرهنگ مردم در تمامیت و ژرفایش بازنمای زندگی مردم و کلید زبان و فرهنگ است. زبان و فرهنگ ایلام و کرماشان به طور عام و فرهنگ کلهوری آن به طور اخص گنجینه ارزنده‌ای برای زبان کردی اصیل است، زیرا پر از مواد و مصالح و نشانه‌های ارزنده برای بیان فلسفه و جهانبینی مردمان کرد است. از این نظر باید تأکید کرد ایلام و کرماشان اصلاً در حاشیه قرار ندارند بلکه در مرکز میهن هستند و خزانه میراث فرهنگی، مدنی و حکمرانی زارگرس نشینانند. پویه و زمزمه جویباری هر گویش در رسیدن و جاری شدن به دریای زبان کردی و در راستای غنی سازی زبان مردم کرد است. از نویسنده کتاب کلهرنامه ادبیات فولکوریک مردم کرد و همه کوشندگانی که این پویه را تسریع و پهنه این دریا را می‌گسترانند، سپاسگزارم.

صادقی در ادامه گفت: زبان کردی چهار لهجه عمده دارد. اولین لهجه هورامی است که به قرن دوم ادبیات اختصاص دارد. لهجه دیگر کرمانجی است که بیشتر به کردستان باکور (ترکیه و سوریه) مربوط می‌شود. این نوع لهجه به دلیل فرصت تاریخی سیاسی که پیدا کرده است در قرن‌های ١٥ و ١٦ شکوفا شد. در این مقطع شاعرانی همچون خانی، فقیه تیران فعال بودند. پس از آن در قرن‌های ١٧ و ١٨ زبان کردی هورامی یک بار دیگر به دلیل قدرت سیاسی اردلان‌ها در کردستان زبان رسمی و به دنبال آن ادبیاتش ایجاد شد.

وی ادامه داد: نویسندگانی همچون مولوی طا گوزی و مستوره اردلان از جمله نویسندگان قرن‌های ۱۷ و ۱۸ بودند که آثارشان را به زبان کردی هورامی می‌نوشتند. همچنین این نوع زبان، زبان رسمی حکومت بود که وسعت بی نظیری یافت.

این نمایشنامه نویس گفت: در قرن‌های ١٩ و ٢٠ به دلیل تقسیمات سیاسی امپراطوری عثمانی و انتخاب چهار شهر، قدری توجهات به سمت شهر سلیمانیه بود. به همین دلیل لهجه سورانی تبدیل به زبان رسمی شد و وسعت بسیاری پیدا کرد. هم اکنون این زبان یکی از زیباترین زبان هاست. زبان «کلهری» هیچ زمانی به دلایل سیاسی، منطقه‌ای و عشیره‌ای وسعت نیافت. البته شاعران و نویسندگانی بودند که به این زبان آثاری خلق کردند اما آثارشان تبدیل به جریان نشد.

صادقی گفت: ناهید محمدی یکی از نویسندگانی بود که توانست در این چند دهه با پایمردی، خلاقیت و احساس مسؤلیت زبان کلهری را زنده کند. البته نویسندگان دیگر هم بودند اما خانم محمدی در این امر بسیار پیگیر بود. کتاب‌های ناهید محمدی از چند ویژگی برخوردار است. یکی از ویژگی‌های کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد این بوده که سراینده‌اش یک زن است. زنی که هیچ زمانی فرصت نداشت تا خودش را نشان بدهد. مستوره اردکان، رابعه، مهستی، فروغ و پروین یک استثنا و نابغه است.

این نمایشنامه نویس گفت: مستوره نابغه است زیرا او حدود ٢٢٠ سال پیش اولین زن تاریخ نویس در فرهنگ کرد، ایران، خاورمیان و کل جهان بود. نمونه اش را نداریم. ناهید محمدی در کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد توانست از رازها، احساسات و اندیشه‌های خودش که برای نیمی از مردمان این سرزمین بود، صحبت کند. ناهید محمدی در این کتاب کاری کرد که همه بدانند ادبیات نباید تنها مردانه باشد.

وی افزود: دومین ویژگی کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد صداقت شاعرانه بود. در لایه به لایه اشعار این صداقت را شاهد هستیم. لایه اول احساسات مستقیم و بی واسطه یک زن نسبت به جامعه، کشور، فرهنگ و بیان زیبایی‌های درونی به شکل واکنش‌های احساسی است. اندیشه‌های اجتماعی ناهید محمدی از دیگر مواردی است که بسیار ارزشمند بود. در لایه به لایه اشعار این کتاب شاهد موضع گیری های اجتماعی هستیم.

صادقی گفت: در کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد شاهد هستیم که ناهید محمدی عشق به میهن و مردمانش دارد. او در لابه لای تمام این احساسات فردی زنانه، موضع گیری های اجتماعی اش را دارد. اشعارش سه بعدی است و ماهرانه ما را از درون تسخیر می‌کند.

وی ادامه داد: ویژگی دیگر کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد، اندوه شیرین است که می‌توان آن را به یک نوستالژی فلسفی آدمی تشبیه کرد. مذهبیون اروپا از آن به عنوان استتیک یا زیباشناسی (تلاش انسان روی زمین از لحظه‌ای که از بهشت رانده شده است و هرکاری می‌کند تا دوباره احیا شود) یاد می‌کنند. این زیباشناسی یک امر قرطی و سطحی نبوده بلکه یک امر روحی و معنوی است. حتی می‌توانیم آن را به عنوان یک تربیت آئینی درونی بدانیم. اندوه شیرینی تنها نوستالژی از بهشت رانده شدن نیست بلکه این نوستالژی یک آرزوی دائم برای همه شاعران جهان است. اگر مروری بر آثار حافظ، مولانا، فردوسی، نیما، شاملو، فروغ، اخوان داشته باشید متوجه می‌شوید که همه در آرزوی یک زندگی نیک، توأم با عدالت و آرامش هستند. بنابراین این نوع نوستالژی شاعرانه فلسفی در پس زمینه اشعار ناهید محمدی است.

این پژوهشگر در پایان گفت: کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد کتابی است که قدرت تأثیرگذاری بیشتری دارد و هنر یعنی تأثیرگذار باشد. اگر هنر تأثیر نگذارد، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. اشعار خانم ناهید محمدی تأثیرگذار است.



منیع: خبرگزاری مهر

مردمان دیگر با خواست خود به جهانشاهی ایران می پیوستند؛ دفن می‌شویم اگر به داد واژه‌ها نرسیم


به گزارش خبرنگار مهر، میر جلال الدین کزازی شاعر در مراسم رونمایی جلد دوم کتاب کلهرنامه ادبیات فولکلوریک مردم کرد نوشته ناهید محمدی که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، گفت: ایران ما در درازنای تاریخ گرانسنگ و نازشخیز خویش همواره سرزمین بوم‌های گوناگون بوده است. هم تاریخ گواه این ویژگی بوده و هم اسطوره. جهانشاهی هخامنشی اوشان یکی از پهناورترین جهانشاهی های جهان است. بیش از بیست کشور به این جهانشاهی پیوسته بوده‌اند. ایرانیان تنها دو یا سه کشور را از بیرون با سپاه گشوده‌اند اما به یاری مردمان آن کشورها. و کشورهای دیگر به خواست خویش به این جهانشاهی پیوستند، زیرا آشکارا می‌دیدند اگر بخشی از جهانشاهی ایرانی هخامنشی باشند، سرزمین شان آباد و مردمانش آزاد خواهد بود.

وی افزود: هر کدام از این سرزمین‌ها فرهنگ دیگر و زبانی دیگر، هنجارها و ویژگی‌های دیگر داشت. اگر به اسطوره بنگریم آشکارا می‌بینیم مردمانی بسیار که در سرزمین‌های گوناگون می زیسته‌اند، بخشی از ایران بزرگ بوده‌اند. تنها به یک نمونه از شاهنامه بسنده می‌کنم؛ کیخسرو می‌خواهد به نبرد بزرگ با افراسیاب با تورانیان بشتابد، سپاهی پر شمار فراهم می‌آید از برابر کیخسرو می‌گذرند. این سپاهی ان در شاهنامه به فراخی، باریک این سان دیدن کیخسرو سپاه ایران را باز نموده شده است. سپاهیان از بوم‌های گوناگون هستند. هرکدام درفش ویژه خود را دارند که نگاره فراگیر سرزمین شان بر آن نقش بسته است. جامه‌های ویژه خویش را بر تن کرده‌اند. حتی جنگ افزارهای شان هم گاه یکسان نیست.

این پژوهشگر در ادامه گفت: از سرزمین‌های گونه گونند، اما همه یکایک خود را ایرانی می‌دانند. آماده شده‌اند که با دشمنان ایران دلیرانه بجنگند. در بخش‌هایی از شاهنامه حتی پاره‌ای از این کسان از این هم وندان جهانشاهی ایرانی به زبان دیگر سخن می گفته‌اند. به گونه‌ای که نیاز به ترجمان می افتاده است. این پدیده به دیرینگی سرگذشت ایران بوده و پدیده‌ای نو آئین نیست. هنوز تیره‌های گوناگون در این سرزمین پسند که به گفته وخشور باستانی ایران بهترین سرزمینی است که مزدا آفریده است، کاشانه دارند. یکی از کهن‌ترین، گسترده‌ترین تیره‌ها تیره کرد است. وارونه آنچه پاره‌ای از کسان می‌انگارند من کرد نیستم از دید تبار و از دید نژاد نیاکان من از کزاز استان کانونی مرکزی بوده‌اند. این نام از این روی همچنان بر ما مانده است. اما کرمانشاهیم، از دید تباری کرد نیستم، اما از دید فرهنگی هستم.

کزازی گفت: هر کدام از سخنوران بزرگ ایران فردوسی حافظ نظامی در ادب کردی همتایی دارند به همون سان مولوی کردان شاهنامه، کردان غزل‌های حافظانه و کردان رزمنامه های مولویانه دارند. به همون سان بزمنامه هایی که بر پایه بزمنامه های گنجور گنجه سخن نظامی سروده شده است. بیت‌های بلند، دلپسند، ورجاوند در ادب کردی وجود دارد. آشنایی گسترده و ژرف را به دریغ می‌بایدم گفت با ادب کردی ندارم با شاخه‌ای از زبان کردی که همین کردی کلهری است کمابیش آشنایی دارم. تنها یک بیت را بیتی که آن را بسیار گرامی می‌دارم بر زبان می رانم. این بیت مرا می‌برد به ژرفاهای تاریخ ایران دست کم به روزگار اشکانی. زبان آنچنان نژاده و ناب و دیرینه است. چاوان نگارم وه سپای مو ژه / ما چون ئه ی له شکه ر هؤن ریژ ئه مان وه خت چه پاوه (چشمان دلدارم به سپاه مژه / می‌گوید ای لشکر خونریز هم اکنون زمان چپاول فرا رسیده است)؛ زبان پهلوانه رزمی و هر چند بیتی از چکامه‌ای است. از این بیت‌ها در ادب کردی فراوان می‌توان یافت.

وی افزود: تلاش خانم ناهید محمدی تلاشی بسیار شایسته و ستودنی است، زیرا می‌خواهد سخنور یکی از شاخه‌های زبان کردی بشناسد و دانشورانه به دیگران بشناساند. کردی کلهوری، کاری آسان نبوده بلکه پژوهشی است از آن گونه که آن را میدانی می‌نامند. باید زمان و توان بسیار را در کار بیاورد. دلبستگی ما به سر زمین مان در رده انجام می‌شود. از دلبستگی به خانه‌ای که در آن زاده‌ایم، سپس کویی که این خانه در آن جای داشته است. آنگاه شهر زادگاه پس بومی که این شهر در آن است (بوم فراخ‌تر میهن). اگر یکی از اینها در کار نباشد، به ناچار آن دیگرها هم کارآمد نخواهند بود.

این شاعر گفت: چندین سال پیش در همایشی که در زمینه گویش‌ها و زبان‌های بومی بر پای داشته شده بود، گفتم اگر واژه‌ای از زبان‌ها و گویش‌های ایرانی بمیرد، واژگان می‌میرند، زیرا جان دارند. ایرانی نژاده ایرانی دل آگاه به سوگ خواهد نشست، آوازه در خواهد انداخت که ما فلان روز در فلان جا در فلان مزگت گرد هم می آییم تا در مرگ دریغ انگیز اندوه آمیز این واژه بموییم.

کزازی در پایان سخنانش گفت: مرگ واژه ده‌ها بار صدها بار از مرگ کسان سوگ انگیز تر است، زیرا اگر واژه‌ای بمیرد پاره‌ای از فرهنگ را با خود خواهد میراند، پاره‌ای از چیستی ما ایرانیان را، از همین روست که کار ناهید محمدی از دید من کاری است شایسته نه آفرین که زها زه است. زندگانیش دراز باد و بختش دمساز.

با شناسنامه ایرانی وارد فرهنگ جهانی شویم

در ادامه اردشیر صالح پور گفت: در کنار امواجی که امروزه فرهنگ‌ها و هویت‌ها را تهدید می‌کند، به همان میزان گمان بر آن است که دغدغه‌های فرهنگی و هویتی نیز تلاش و کوششی برای پایایی و مانایی و تزاید و تداوم خودشان است. زمانی که از هویت حرف می زنیم باید بلافاصله به چهار شاخصه آن یعنی زبان، تاریخ، جغرافیا، ملیت و همان نشنالیته نیز اشاره داشته باشیم و از فرهنگ سخن ساز کنیم که بن مایه هستی شناسی بشر است.

وی افزود: فرهنگ در لغت کهن ایرانی به معنای فرا رفتن و فر فراز است و بالاست. همچنان که می‌گوییم فرا و هنگ به مفهوم کشیدن، پس هنگامی که ما کار فرهنگی می‌کنیم و فرهنگ تنها به جا مانده‌ها نیست بلکه به یاد مانده هم است. آنچه امروز به عنوان فرهنگ ناملموس از آن یاد می‌شود، بعد معنوی فرهنگ است. معماری، لباس و صنایع جز فرهنگ مادی، فرهنگ جسمانی و فرهنگ تنانی یا فیزیکال محسوب می‌شود اما فرهنگ معنوی علم، ادب، فرهنگ به مفهوم فولکلوریک، آن اسطورها، باورها، اعتقادها همه جز ء فرهنگ قلمداد می‌شوند.

این نویسنده ادامه داد: ما باید فرهنگ را بن مایه هستی خود قرار بدهیم وبه قول فرانسیس بی کن کسی که اروپا را از تحول علم آغاز کرد و یک دگرگونی عجیبی که همچنان شتابش امروزه نیز در گستره است یاد کنیم که گفت همه چیز را فدای فرهنگ کنید و حکیم فرزانه طوس ما پیش از او گفته است که ز دانا بپرسید پس دادگر / که فرهنگ بهتر بود یا گهر / چنین داد پاسخ بدو رهنمون / که فرهنگ باشد ز گهر فزون / که فرهنگ آرایش جان بود / زگوهر سخن گفتن آسان بود / گهر بی هنر خوار و زاراست و سست / به فرهنگ باشد روان تندرست.

صالح پور گفت: یک ملت و یک قبیله برای ماندگاری خودش طبیعتاً باید به دو وجه اعتنای بیشتری داشته باشد که یکی از آن فلسفه کیستی، چیستی و چرایی است. دومین مورد می‌توان به ادب و هنر اشاره کرد. ادب و هنر تعلق و عشق، بالندگی، سرزندگی و پویندگی فراهم می‌کند. در فرهنگ ایران زمین زاگرس از یک اعتبار بشری والایی برخوردار است و ما خوشحالیم که یک بانو دخت ایرانی یک بانو دختر زاگرسی باندخت ناهید محمدی یک تنه و عاشقانه به شور و جد و جد طی سالیان اخیر دیده‌ایم که چه کوشا و بی هیچ مزد و منتی عاشقانه بخشی از بن مایه فرهنگ زاگرس را زنده نگه می‌دارد و خوشبختانه این گستره چنان وسیع شده است که ما بختیاری‌ها نیز ارادت ویژه ای به این باندخت پیدا کرده‌ایم چندان که من، دکتر عباس قنبری و کیخسرو عزیز به عنوان لر تباران بختیاری از اندکا و مسجد سلیمان در شمال شرقی خوزستان و من از ایذه بختیاری و کیخسرو از لرستان و الیگودرز این اقتران و این وابستگی و این احترام را برای این بانویی که در واقع به دو قوم بزرگ مادو پارس که حقیقتاً از اصیل‌ترین اقوام ایرانی هستند بیرق ادب و هنر و فرهنگ را زنده نگه می‌داریم و بخشی از حضور ما از این منزلت است. خانم ناهید محمدی تلاش بسیار زیادی برای کلهوران کرده است.

وی ادامه داد: کلهران نیمی به عبارتی در کرد و زاگرس و نیمی به لر اعتبار تباری دارند. ما لرها نیز به کلهرها و به کردها افتخار می‌کنیم و این پیوستگی تباری و کوه نژادی را همواره پاس می‌داریم.به عبارتی فرهنگ شفاهی مثل ماهی تازه از آب گرفته شده است خیلی زود می میرد. لازم است که اینها را ثبت و ضبط و نگاهداری کنیم. باید برای ثبت و ضبط و نگاهداری این گنجینه‌های فرهنگی که هم مقوم فرهنگ ملی و هم خرده فرهنگ‌ها هستند، تلاش و کوشش کنیم زیرا بنیه فرهنگ ملی را استحکام می‌بخشند. چنانکه ما آنان را پاس نداریم، آن زیر ساختها دچار تزلزل می‌شوند.

این نویسنده در ادامه گفت: تلاش خانم ناهید محمدی برای ایران زمین مایه افتخار و مباهات است. ما لرها و بختیاری‌ها از آن سوی زاگرس به خود می‌بالیم و به آثار هنری و ادبی و تلاشش احترام می‌گذاریم که فرهنگ محلی را به فرهنگ ملی و حتی فرهنگ ملی را به عرصه بین المللی تبدیل کرده است. برای جهانی شدن نخست باید بومی بود و ما باید با شناسنامه ایرانی وارد فرهنگ جهانی شویم.

زنده‌ایم تا زبان داریم

در ادامه عباس قنبری عدیوی نویسنده گفت: کتاب کلهرنامه را در فرصت کوتاهی که داشتم ورق زدم به نظرم پنج کتاب در یک کتاب را دیدم. ٧٩٩ ضرب المثل یا دستان یا داستان و یا به تعبیر پهلوی نیوشه را در درون خودش گنجانده است. در این کتاب بسیاری از اشعار لاوه لاوه یا لالائی های مادرانه و زنانه را شاهد هستیم. زمانی که آن را دیدم به لالایی‌های بختیاری افتادم.

وی افزود: مادرهای امروز برای بچه‌های شان لالایی نمی‌گویند و همین امر سبب می‌شود تا بخش عاطفی کودکان ما بسیار فقیر و کمرنگ می‌شود. لالایی‌ها یک دنیا آموزه‌های اخلاقی انسانی محبتی و مهربانی را دارند. کاراماها ترانه‌های مش که بوده که ناهید محمدی در کتابش آورده است.

این نویسنده گفت: ما زنده‌ایم تا زبان داریم. زنده هستیم تا زبان داریم و تا زمانی که زبان داریم، مرزهای ایران گسترده است. تا زمانی که زبان داریم آرش داریم. وقتی زبان ما بمیرد، ما مردیم. زبان ماست که مو سیقی ما را حمل می‌کند.

اگر به داد واژه‌ها نرسیم، دفن می‌شویم

در ادامه یونس شکرخواه استاد ارتباطات گفت: ارتباطات زمینه آکادمیکم است. به گمانم هیچ چیزی شکل نمی‌گیرد، مگر آنکه در سایه ارتباط باشد و شاید مثل یک نقش قالی هر یک از ما گره‌ای بزنیم و با افتخار بگوییم که ایرانی هستیم.

وی با طرح این پرسش که چرا شعر می‌تواند دست مایه بسیار قوی برای ارتباطات و شناختن باشد، گفت: سرزمین شعر و ارتباطات دریچه‌های بیان هستند. شعر بیان احساسی دارد و تصویر سازی می‌کند. بیتی که استاد کزازی خواندند، از یورش مژگان من در ترجمه یک کتابی بود که خانم ناهید محمدی در رونمایی آن حضور داشت. این کتاب ٣٠ سال پیش از یک شعر ترجمه شده بود.تنها آثار من به غیر از کتاب‌هایم در حوزه ارتباطاتم، یک شعر و یک رمان شمال و جنوب است.

این استاد حوزه رسانه و ارتباطات گفت: استاد کزازی من را یاد شعری انداختند که در آن کتابم با عنوان «سپید در آندلس»؛ قصائد عرب آندلس است. در آن کتاب مطرح کردم که تا چه اندازه تنوع فرهنگی می‌تواند به ویژه در عرصه شعر مهم باشد.

شکرخواه در پایان گفت: سپید در آندلس رنگ سوگواری است. شعر همان شعور است و باید به موجزترین صورت عمیق‌ترین معانی را بیان کرد. مرگ یک واژه برای ما که ارتباط می‌شناسیم، صدای شنیدن استخوان‌های یک واژه را می‌شنویم و اگر به داد واژه‌ها نرسیم، دفن می‌شویم.



منیع: خبرگزاری مهر