«کتاب شناسی اختصاصی غزه» رونمایی می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «کتاب شناسی اختصاصی غزه» که حاوی اطلاعاتی در مورد سرزمین و تاریخچه غزه است به مناسبت روز غزه نماد مقاومت فلسطین، شنبه ۲۹ دی رونمایی می‌شود.

غزه بی‌جهت نماد مقاومت فلسطین نشده و تاریخچه طولانی و ریشه‌ای عمیق در این منطقه مهم وجود دارد. این‌کتاب حاصل تلاش حجت الحق حسینی استاد تمام دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است و اطلاعات مهمی مربوط به سرزمین و تاریخ کهن «غزه» شامل «کتابشناسی اختصاصی غزه» به ۱۴ زبان بین المللی، «حضرت هاشم (ع) جد پیامبر و گنج پنهان غزه» و همچنین «درنگی بر تاریخ و فرهنگ غزه» را در بر می‌گیرد و زاویه نگاه روشنی به مخاطب از این روزهای مظلومیت مردم غزه می‌دهد.

رونمایی از این کتاب با حضور خالد قدومی نماینده حماس در ایران معاونین وزاری فرهنگ و علوم، عبدالله جاسبی، عظیم ابراهیم پور مسئول قرارگاه جهاد تبیین کشور، حسین فدایی رئیس دفتر بازرسی دفتر مقام معظّم رهبری رؤسای برخی دانشگاه‌های کشور و جمعی از مسئولین لشکری و کشوری، کنشگران حوزه مقاومت و پژوهشگران این حوزه همراه است.

این مراسم روز شنبه ۲۹ دی از ساعت ۹ در تالار همایش‌های کوثر مسجد امام صادق (ع) واقع در خیابان آیت الله طالقانی، میدان فلسطین برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

ایران را در جهان با ادبیات می‌شناسند


به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین جلسه هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران در دوره جدید با حضور سیدعباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.

صالحی در این جلسه با تبریکِ میلادِ مولای متقیان حضرت علی (ع)، گفت: اکثریت قاطع برنامه‌های معاونت فرهنگی در خانه کتاب و ادبیات ایران صورت می‌پذیرد از جشنواره‌ها گرفته تا اقدامات دیگر؛ برهمین اساس می‌توان گفت عملاً معاونت فرهنگی کارهای اصلیِ خود را در خانه کتاب و ادبیات ایران انجام می‌دهد.

وی افزود: مؤسسات مختلفی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم اما شرایط این مؤسسه متفاوت است مثلاً، بخشی از آثار سینمایی در بنیاد فارابی (با همه اهمیتی که دارد) انجام می‌شود و تولیدات بسیاری توسط سازمان سینمایی به نتیجه می‌رسد که ارتباطی با بنیاد فارابی ندارد، اما وضعیت خانه کتاب و ادبیات ایران متفاوت است و کارهای معاونت فرهنگی عملاً در این مؤسسه متمرکز شده است. جمع حاضر نوعی قوه عاقله و رهبریِ معاونت فرهنگی هستند. جایگاه معاونت فرهنگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کاملاً قابل توجه است و در تناسب با سایر معاونت‌ها وضعیت یکسانی ندارد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت: بخش‌های متعددی به این حوزه مربوط می‌شود از جمله کتاب؛ کتاب ماده تمدن بوده و هروقت این ماده فعال باشد تمدن متصل به آن ماده نیز فعال است و هرزمان که این ماده فرو بریزد تمدن آن نیز به هم می‌ریزد و باید درنظر داشت مسئولیت جمع حاضر حفظ کتاب یعنی همان ماده تمدن است. ایران اگر ادبیات نداشته باشد، ایران نیست و همه جهان ما را با ادبیات می‌شناسند؛ در این حوزه نیز خانه کتاب و ادبیات ایران عهده‌دار مسئولیت است.

صالحی درباره برنامه‌های آینده خانه کتاب و ادبیات ایران گفت: در ماه‌های پیش‌رو بارِ برگزاری جایزه‌ها و جشنواره‌های متعددی بر دوش خانه کتاب و ادبیات ایران قرار دارد، پس از آن نیز نوبت به برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران می‌رسد، بر همین اساس ماه‌های پیش رو برای شما عزیزان بسیار پرکار است. اعضای هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران در دو حوزه اصلی کتاب و ادبیات و رویدادهای پیش‌رو مسئولیت دارند در نهایت بابت پذیرش این مسئولیت از حاضرین در جلسه سپاسگزار هستم.

در این جلسه اعضای هیأت امنای خانه کتاب و ادبیات ایران به نقد و بررسی چالش‌های حوزه کتاب پرداختند و نظراتشان را درمورد راه‌حل‌های برطرف شدن مشکلات حوزه کتاب بیان کردند.

در پایان نیز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احکام اعضای جدید هیأت امنا را اعطا کرد.



منیع: خبرگزاری مهر

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: در شاهنامه فردوسی، نجوم و طالع‌بینی به‌عنوان بخشی از فرهنگ و جهان‌بینی ایرانیان باستان نقش برجسته‌ای دارند. در این اثر، طالع‌بینی و دانش نجومی در موقعیت‌های مختلف، مانند پیشگویی سرنوشت، انتخاب زمان مناسب برای جنگ یا صلح، و همچنین در پیش‌بینی رویدادهای بزرگ به‌کار می‌روند. به همین علت منجمین و ستاره شناسان و موبدان از مهمترین افراد دربارها به شمار می‌آیند. آنها _پیش از پیوند زال و رودابه_ اولین مژده دهنده تولد رستم هستند، آنها سرنوشت تلخ و غریب سیاوش را پیشگویی می‌کنند و آنها هستند که کیخسرو و گیو را آرام و خاطرشان را جمع می‌کنند که بیژن زنده است و در چاه توران اسیر.

در این فرصت به موارد برجسته‌ای از طالع‌بینی و نجوم در شاهنامه اشاره می‌شود:

پیشگویی تولد رستم جهان پهلوان

در داستان زال و رودابه، دوبار درباره شخصیت رستم قبل از تولد سخن گفته و مژده داده می‌شود. منجمان بارگاه سام پدر زال و ستاره شناسان دربار منوچهر با بررسی طالع و ستارگان، پیشگویی می‌کنند که فرزند زال (رستم) پهلوانی دلاور و بزرگ خواهد شد و عمری طولانی خواهد داشت. آن‌ها از طریق ستارگان، سرنوشت خارق‌العاده این شخصیت را پیش‌بینی می‌کنند:

بار اول بعد از خبر دادن زال به پدرش، سام اندیشناک می‌شود که فرزند این مرغ پرورده (زال) و آن دیوزاد (رودابه که از نسل ضحاک است) چه می‌شود؟ پس:

چو برخاست از خواب با موبدان

یکی انجمن کرد با بخردان

گشاد این سخن بر ستاره شمر

که: فرجام این بر چه یابد گذر؟

دو گوهر چو آب و چو آتش بهم

بر آمیختن باشد از بن ستم

همانا که باشد به روز شمار

فریدون و ضحاک را کارزار

از اختر بجویید و پاسخ دهید

سر خامه بر بخش فرخ نهید!

از آنها می‌خواهد که طالع فرزندی که حاصل ازدواج زال و رودابه است را ببینند، تا بداند با این پیوند موافقت بکند یا نه.

ستاره شناسان به روز دراز

همی ز آسمان باز جستند راز

بدیدند و با خنده پیش آمدند

که: دو دشمن از بخش، خویش آمدند!

به سام نریمان ستاره شمر

چنین گفت ک: ای گرد زرین کمر!

ترا مژده از دخت مهراب و زال

که گردند هر دو دو فرخ همال

ازین دو هنرمند، پیلی ژیان

بیاید ببندد به مردی میان

جهانی به پای اندر آرد به تیغ

نهد تخت شاه از بر پشتِ میغ

ببرّد پی بدسگالان ز خاک،

به روی زمین بر نماند مغاک

نه سگسار ماند نه مازندران،

زمین را بشوید به گرز گران

به خواب اندر آرد سر دردمند

ببندد درِ جنگ و راه گزند

بدو باشد ایرانیان را امید،

از او پهلوان را خرام و نوید

پی باره یی کو چماند به جنگ،

بمالد برو روی جنگی پلنگ

خنک پادشاهی که هنگام اوی

زمانه به شاهی برد نام اوی…

با این مژدۀ ستاره شناسان سام گل از گلش میشکفد:

چو بشنید گفتار اخترشناس

بخندید و پذرفت ازیشان سپاس

ببخشیدشان بی کران زر و سیم

چو آرامش آمد به هنگام بیم

و به آنها هدیه‌های بسیار می‌دهد که خاطرش را آسوده کرده اند، همین موضوع نشاندهنده باور او به گفتۀ ستاره شناسان است. در ادامه و در دربار منوچهر هم می‌بینیم که باز شاه، از ستاره شناسان دربارش می‌خواهد ببینند عاقبت ازدواج پسر جهان پهلوان ایران با دختر مهراب کابلی که پشت پنجم ضحاک است چه می‌شود:

بفرمود تا موبدان و ردان

ستاره شناسان و هم بخردان

کنند انجمن پیش تخت بلند

به کار سپهری پژوهش کنند

برفتند و بردند رنج دراز

که تا با ستاره چه یابند راز

سه روز اندران کارشان شد درنگ

برفتند با زیج رومی به چنگ

چهارم برفتند زی شهریار

که: کردیم با چرخ گردان شمار

چنین آمد از داِد اختر پدید

که این آب، روشن بخواهد دوید

از این دختِ مهراب و از پور سام

گوی برمنش زائد و نیک نام

همش زَهره باشد همش زور و فر

بود زندگانیش بسیار مر

همش برز باشد، همش تیغ و یال

به رزم و به بزمش نباشد همال

کجا بارۀ او کند موی تر

شود خشک هم رزم او را جگر

عقاب از بر ترگ او نگذرد

سران جهان را به کس نشمرد

یکی برز بالا بود فرّه‌مند

همه شیر گیرد به خم کمند

بر آتش یکی گور بریان کند

هوا را به شمشیر گریان کند

کمربسته ی شهریاران بود

به ایران پناه سواران بود

چنین گفت شاه گردن فراز

کزین هرچه گفتید دارید راز

این توصیفات دل منوچهر را به این پیوند نرم می‌کند و با گرفتن آزمون‌های دیگر زال را خردمند و پهلوان می‌یابد و سرانجام اجازه ازدواج را صادر می‌کند.

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند

سومین جایی که پیش از تولد رستم درباره او و صفاتش سخن گفته می‌شود وقتی است که رودابه از درد بیهوش شده و به خاطر بزرگی فرزند نمی‌تواند او را به دنیا بیاورد. هرچند توصیفات سیمرغ را نمی‌توان از دسته پیشگویی‌های ستاره شناسان بر اساس حرکت افلاک دانست و دانش او نوعی خرد الهی قلمداد می‌شود. زال وقتی رودابه را در حال احتضار می‌بیند، پر سیمرغ را به آتش می‌افکند و سیمرغ که اشک او را می‌بیند:

چنین گفت با زال کین غم چراست؟

به چشم هزبر اندرون نم چراست؟

و برای آرام کردن دل او و کاهش غمش، می‌گوید که فرزندت چگونه پهلوانی خواهد بود ولی از راه طبیعی به دنیا نخواهد آمد:

کزین سرو سیمین بر ماه روی،

یکی نره شیر آید و نامجوی

نیارد به سربر گذشتنش ابر

که خاک پی او ببوسد هزبر

وز آواز او چرم جنگی پلنگ

شود چاک چاک و بخاید دو چنگ

هر آن گرد کآواز گوپال اوی،

ببیند برو بازوی و یال اوی،

از آواز او اندرآید ز پای

دل مرد جنگی برآید ز جای

بجای خرد سام سنگی بود

به خشم اندرون شیر جنگی بود

به بالای سرو و به نیروی پیل

به انگشت خشت افگند بر دو میل

نیاید به گیتی ز راه زهش

به فرمان دادار نیکی دهش…

دیدن طالع فرزندان و شاهزادگان پس از تولد

شاهان شاهنامه در بسیاری از موارد طالع فرزندان خود را از ستاره شناسان می‌خواستند، و در بیشتر موارد این کار را در هنگام تولد آن فرزند انجام می‌داند. فریدون پس از آزمون و نامگذاری فرزندان و عروس‌هایش در بازگشت از یمن، طالع سه پسر خود را که قبلاً به صورت کتبی از ستاره شناسان دریافت کرده بوده پیش آنها باز می‌کند:

پس از اختر گِردگَردان سپهر

که اخترشناسان نمودند چهر،

نبشته بیاورد و بنهاد پیش،

بدید اختر نامداران خویش

به سلم اندرون جست از اختر نشان،

ستاره زحل دید و طالع کمان

دگر طالع تور فرخنده، شیر

خداوند بهرامِ بر خون دلیر

چو کرد اختر فرخ ایرج نگاه

حَمَل دید طالع، خداوند ماه

از اختر بدیشان نشانی نمود،

که آشوبش و جنگ بایست بود

و با دیدن همین نشانی‌ها در طالع آنها، متوجه در پیش بودن آشوب و جنگ بین برادران می‌شود. زحل یا کیوان نحس اکبر است و کمان یا قوس صورت فلکی ماه آذر است که همراهی اش با زحل نشاندهنده حیله گری و خطاکاری صاحب طالع یعنی سلم بوده است. طالع تور شیر یا اسد است که نشاندهنده دلیری و سخت دلی و جفاکاری و غرور است، و بهرام یا مریخ هم سیاره سرخی است که نحس اصغر است و نشانه جنگ و خونریزی. در طالع ایرج نیز حمل (بره) دیده می‌شود که هرچند شرف آفتاب است و نشان‌دهنده خوی خندان و سخنگوی و ملک طبع و بزرگ‌منش اوست، اما ذبح می‌شود و هشداری است بر کشته شدن ایرج؛ همنشینی اش با ماه هم کوتاهی عمر و درخشش شهریاری او را نشان می‌دهد.

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند

نمونه‌ای دیگر دیدن طالع سیاوش است در هنگام تولد، وقتی سیاوش به دنیا می‌آید همه از زیبایی پری‌وارِ نوزاد حیرت می‌کنند؛ ولی طبق سروده فردوسی، وقتی کیکاووس طالع او را آشفته و سیاه میبیند نامش را سیاوش یا سیاوخش یا سیاووش (سیاوَرْشَنْ، به معنیِ صاحبِ اسبِ نرِ سیاه) می‌گذارد:

جهان گشت از آن خُرد پر گفت‌وگوی

کز آن گونه نشنید کس روی و موی

جهاندار نامش سیاوخش کرد

برو چرخ گردنده را بخش کرد،

از آن کاو شمار سپهر بلند

بدانست و نیک وبد و چون و چند

ستاره بر آن کودک آشفته دید

غمی گشت چون بخت او خفته دید

بدید از بد و نیک آزار اوی

به یزدان پناهید در کار اوی

کیکاووس از آغاز طالع این فرزند خاموش و خردمند و زیبا را آشفته میبیند، و با آمدن رستم و درخواست برای پرورش او و بردنش به زابل موافقت می‌کند. این را هم در ذهن داشته باشیم که باوری وجود داشته که دور کردن شاه یا شاهزاده از وطن یا دربار، طالع او را می‌گرداند و یا از گزند زمانه حفظش می‌کند. همین طور است فرستادن بهرام گور در کودکی به یمن.

پیش‌بینی مرگ یا زندگی

در پایان شهریاری منوچهر می‌بینیم که وقتی صد و بیست سال از عمر او می‌گذرد:

ستاره شناسان برِ او شدند

همی ز آسمان داستان‌ها زدند

ندیدند روزش کشیدن دراز

ز گیتی همی گشت بایست باز

بدادند از آن روز تلخ آگهی

که شد تیره آن تخت شاهنشهی

گه رفتن آمد به دیگر سرای

مگر نزد یزدان به آیدت جای

نگر تا چه باید کنون ساختن؟

نباید که مرگ آورد تاختن

سخن چون ز داننده بشنید شاه

به رسم دگرگون بیاراست گاه

همه موبدان و ردان را بخواند

همه راز دل پیش ایشان براند…

وقتی منوچهر از ستاره شناسان می‌شنود که روز مرگش نزدیک است، فرزندش نوذر را صدا می‌کند و اندرزش می‌دهد؛ آنطور که یک پادشاه به جانشینش وصیت می‌کند.

در داستان بیژن و منیژه، وقتی گرگین بدون بیژن به ایران باز می‌گردد و گیو اسب پسرش را بی سوار می‌بیند، گمان می‌کند تنها فرزندش را از دست داده و درمی‌یابد که گرگین درباره همراهی بیژن دروغ می‌گوید. زاری کنان پیش کیخسرو می‌رود و از او کمک می‌خواهد:

چون از گیو بشنید خسرو سخن

بدو گفت: مندیش و زاری مکن

که بیژن به جای است، خرسند باش

بر امّید گم بوده فرزند باش!

که ایدون شنیده ستم از موبدان

ز بیداردل نامور بخردان

که من با سواران ایران به جنگ

سوی شهر توران شوم بی درنگ،

به کین سیاوش کشم لشکرا

به پیلان سر آرم از آن کشورا

بدانجای با من بود بیژنا

بسی جنگ جوید چو آهرمنا!

تو دل را بدین کار غمگین مدار

من این را همانا بَسَم خواستار

با دادن این آگهی از موبدان پیشگو که بیژن زنده است، دل گیو را آرام می‌کند و او را به نوروز وعده می‌دهد تا در جام جهان بین نگاه کند. گویی در روز اعتدال بهاری و لحظه برابری روز و شب _که مهمترین واقعه نجومی گاه شماره ایرانیان است_ فرصتی برای دیدن هفت اقلیم در جام جهان بین دست می‌دهد و کیخسرو می‌تواند ببیند بیژن کجا گرفتار شده است. همینطور هم می‌شود و او را بسته به غل و زنجیر در چاه افراسیاب پیدا می‌کند، در حالی که منیژه به او غذا می‌رساند.

پیش‌بینی شکست یا پیروزی در جنگ‌ها

شاهان و فرماندهان گاه از منجمان برای پیش‌بینی نتیجه نبردها استفاده می‌کردند. برای نمونه، گاهی با توجه به حرکت ستارگان و موقعیت افلاک، بهترین زمان برای آغاز جنگ یا حرکت سپاه تعیین می‌شد یا نتیجه نبرد و شرایط آن گفته می‌شد. یک نمونه آن در میانه جنگ با کاموس کشانی است، وقتی عرصه بر سپاه ایران تنگ شده است، طوس که فرمانده سپاه است به گودرز می‌گوید که این وضعیت را پیشتر ستاره شناسان به او گفته بودند:

سپهبد به گودرز گفت آن زمان

که تاریک شد گردش آسمان،

مرا گفته بود این ستاره‌شناس

که امروز تا شب گذشته سه پاس،

ز شمشیر گردان، چو ابر سیاه

همی خون فشاند به آوردگاه

سرانجام ترسم که پیروزگر

نباشد مگر دشمن کینه ور…

پیش از ازدواج زال و رودابه، ستاره شناسان مژده تولد رستم را داده بودند

در جنگ با خاقان چین نیز رستم پس از مذاکرات با پیران وزیر افراسیاب، بنا بر جنگ می‌شود و رستم می‌داند که جنگ سختی در پیش دارند:

چنین گفت رستم به ایرانیان

که: من جنگ را بسته دارم میان

شما یک به یک سر پر از کین کنید

بَروهای جنگی پر از چین کنید

که امروز رزمی بزرگست پیش،

پدید آید اندازۀ گرگ و میش

مرا گفته بود آن ستاره‌شناس،

ازین روز بودم دل اندر هراس

که رزمی بود در میان دو کوه

جهانی شوند اندر آن همگروه

شوند انجمن کاردیده مِهان

بدان جنگ، بی‌مرد گردد جهان

پی کین نهان گردد از روی بوم

شود گُرزِ پولاد برسان موم…

طالع‌بینی و نجوم در شاهنامه نه‌تنها علمی سودمند، بلکه ابزاری برای فهم سرنوشت و پیوند انسان با کیهان است. این عناصر نشان‌دهنده عمق اندیشه و جهان‌بینی ایرانیان باستان در پیوند با آسمان و کائنات است. به جز این موارد تشبیهات فراوانی در رابطه با ماه و خورشید و دیگر ستارگان و سیارات در شاهنامه دیده می‌شود که به فراخور داستان و حماسه سروده شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

بازدید جوادی و حیدری از شرکت چاپ ونشر بانک ملی


به گزارش خبرگزاری مهر، محسن جوادی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ابراهیم حیدری؛ مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران چهارشنبه ۲۶ دی از شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران بازدید و درباره همکاری‌های فرهنگی بحث و تبادل نظر کردند.

در این بازدید که با میزبانی امین عارف‌نیا، مدیرعامل شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران همراه بود، محسن جوادی در سخنانی با اشاره به اهمیت بانک ملی، عنوان کرد: امتیاز بزرگ این بانک، سابقه و خاطره‌ای است که مردم از آن دارند، این خاطره عمومی، سرمایه ارزشمندی است و خیلی از شرکت‌ها در دنیا این خاطره را به قیمت گزافی می‌فروشند و همین موضوع می‌تواند کمک کند که از نو برای نسل جدید بازسازی شود.

وی ادامه داد: ما باید از این سرمایه مراقبت و آن را به‌روز کنیم که دچار رخوت نشود، امروز اقتضائاتی دارد و شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران یک ریشه قدیمی دارد که باید آن را با تحولات روز و فعالیت‌های فرهنگی جدید پیوند زد.

جوادی با بیان اینکه فرهنگ زیربنای تحولات اقتصادی در دنیاست، گفت: سرمایه‌گذاری در فرهنگ موجب تعالی و فرهیختگی در جامعه خواهد شد، اول فرهنگ تغییر پیدا کرد سپس توسعه در کشورها پیش آمد، اول فرهنگ تغییر کرد تا زمینه ذهنی مردم متفاوت شد و دنیای جدیدی پدیدار شد.

معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: سرمایه‌گذاری در فرهنگ، سرمایه‌گذاری در توسعه و اقتصاد است و شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران می‌تواند در حوزه فرهنگ کمک‌های مختلفی کند و با همراهی و همکاری هر دو مجموعه می‌توان به نتایج خوبی در تغییر فرهنگ جامعه دست پیدا کرد.

محسن جوادی در پایان گفت: باید نگاه مشارکتی بین دو مجموعه وجود داشته باشد و سرمایه‌گذاری در برخی حوزه‌ها و موضوعات مرتبط صورت گیرد.

مروری بر تاریخ سیاسی، اجتماعی ایران

ابراهیم حیدری نیز با بیان اینکه بانک ملی بیش از اینکه یک بنگاه اقتصادی باشد، نام آن با نام ایران، فرهنگ و تاریخ ایران عجین شده است، گفت: نگاه مردم نیز به این بانک از منظر فرهنگی و تاریخی است تا یک بنگاه اقتصادی و حتی به‌نظرم فراتر از آن است و با نگاهی به عملکرد آن می‌توان تاریخچه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را در فعالیت‌های گذشته تا به امروز ایران دید.

وی ادامه داد: تاریخچه فعالیت‌ها و اقدامات بانکی از ۸۷ سال قبل تاکنون باید در معرض دید عموم قرار داده شود و می‌توان تاریخ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران را در این بانک مشاهده کرد. بنابراین باید روی پیشینه این بانک بیشتر کار کرد.

حیدری بر ضرورت راه‌اندازی موزه چاپ توسط بانک ملی تاکید کرد و افزود: ما در بخش خصوصی تشکل‌های قدیمی بسیاری در صنعت چاپ داریم، می‌توانیم با استفاده از نیروهای کارشناسی و مشورتی اقدامات مختلفی را در این حوزه انجام دهیم.

مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران با تاکید بر موضوع مسئولیت اجتماعی گفت: معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بانک ملی ایران می‌توانند مجموعه فعالیت‌ها و اقدامات فرهنگ اثرگذاری را در مناطق مختلف کشور به ویژه مناطق کم برخوردار و روستایی طراحی و اجرا کنند. همچنین می‌توانیم در زمینه نشر دیجیتال، ظرفیت‌های جدیدی در حوزه هوش مصنوعی و شرکت‌های دانش‌بنیان به شکل مشترک ایجاد کنیم.

بازدید جوادی و حیدری از شرکت چاپ ونشر بانک ملی

همکاری در حوزه فرهنگ و هنر

در ادامه این نشست، امین عارف‌نیا با اشاره به سابقه فعالیت این شرکت از سال ۱۳۱۷، عنوان کرد: ما در این شرکت به واسطه سابقه این بانک در تحولات معاصر برای خود رسالتی فراتر از آنچه که در اساسنامه شرکت برای نقش‌آفرینی در چاپ و نشر آثار مرتبط با بانک ملی درج شده، قائل هستیم.

وی افزود: خود را مکلف می‌دانیم تا به عنوان مؤسسه‌ای که بخشی از هویت بانک ملی را به عنوان یکی از قدیمی‌ترین بانک‌های کشور نمایندگی می‌کند، بتوانیم در حوزه فرهنگ و هنر و ارتباطات در عرصه ملی نقش‌آفرینی کرده و همراه و همکار باشیم.

عارف‌نیا با بیان اینکه به دنبال توسعه این مجموعه و ارائه فعالیت‌های فرهنگی مؤثر توسط این شرکت هستیم، ادامه داد: در این مسیر نیازمند حمایت و راهنمایی هستیم، بانک ملی ایران طی سال‌های قبل در حوزه فرهنگ کمتر حضور داشت و اکنون یکی از مباحث ما پررنگ کردن حضور خود در فرهنگ، هنر و اقتصاد فرهنگ است.

وی ادامه داد: ما در حوزه فرهنگ عمومی و کتابخوانی مکلف و موظف به کمک هستیم و می‌توان شرایطی ایجاد کرد که کارگروه هم‌افزایی با کمک معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شود.

در ادامه این دیدار، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران از بخش‌های مختلف مجموعه شرکت چاپ و نشر بانک ملی ایران بازدید کردند.



منیع: خبرگزاری مهر

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو


به گزارش خبرنگار مهر، آئین رونمایی از کتاب «دهخدا و لغت نامه» امروز پنجشنبه ۲۷ دی در سالن محمود افشار این مؤسسه برگزار شد.

در این مراسم که اجرای آن به عهده بهرام پروین گنابادی گذاشته شده بود، اساتیدی چون حسن انوری، محمدرضا شفیعی کدکنی، ژاله آموزگار، علی رواقی، توفیق سبحانی، محمود عابدی، حسن عشایری، علی اشرف صادقی، شیوا دولت آبادی، محمود بیجن‌خان، سید علی آل داوود، سید صادق سجادی، کاوه بیات، کامیار عابدی، محمدرضا موحدی، احمد رضا قائم مقامی و… حضور داشتند.

کتاب دهخدا و لغت نامه پژوهش مریم میرشمسی، شامل شرح حال و زندگینامه علامه دهخدا و ۳۰۰ صفحه از اسناد و تصاویر است که توسط نشر قطره چاپ و عرضه شده است. این کتاب علاوه بر ارائه سرگذشت و کارنامه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یکی از چهره‌های شاخص ایران، تصویر قابل توجهی از سیاست‌های فرهنگی ایران در دوره مورد بحث به دست می‌دهد. در کنار طیف متنوعی از داده‌ها و دانسته‌های جدید در این حوزه، لزوم توجه بیشتر به مضامین طرح‌شده و پیگیری سرنخ‌هایی که آشکار شده‌اند، از جمله بخش‌های مهم این کتاب است.

مراسم با پخش آیات قرآن و کلیپی از مؤسسه آغاز شد. سپس بهرام پروین گنابادی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: امروز در این سالن، عصاره فرهنگی این مملکت را می‌بینم که برای رونمایی از کتابی گرد هم آمده‌اند. این کتاب، سرگذشت یکی از شخصیت‌های نادر روزگار ماست؛ شخصیتی که اگر در فرهنگ ایرانی رشد کرده باشید، می‌دانید معرفی او به یک فرد خارجی کار دشواری است. برای معرفی او، باید با چند شخصیت جهانی مقایسه‌اش کنید.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

دهخدا، یک بنیاد و یک مکتب

وی افزود: آقای دکتر میلانی در کتاب «ایرانیان نامدار» هنگام معرفی دهخدا به انگلیسی‌زبانان می‌گوید: دهخدا در پژوهش، بن‌جانسن ایران بود. در طنزنویسی به جاناتان سویفت می‌ماند. روزنامه‌نگاری و پایبندی‌اش به حاکمیت قانون، عظمت بن فرانکلین را به یاد می‌آورد و ظرافت و تیزبینی نوشته‌ها و داستان‌های کوتاهش، رنگی از آثار چخوف دارد. برای ما بسیار مایه افتخار است که هنگام معرفی یکی از شخصیت‌های برجسته‌مان به جهانیان، بتوانیم او را با چهار شخصیت بزرگ جهانی مقایسه کنیم. این موضوع علاوه بر بخت و اقبال، نیازمند آن است که فرد در جایگاه درست تاریخ ایستاده باشد و ویژگی‌های خاصی در وجودش نهفته باشد. دهخدا در فرهنگ معاصر ما از حد یک فرد فراتر رفته و به یک بنیاد، یک مکتب تبدیل شده است. لغت‌نامه او واقعاً یک مکتب است که از آن، فرهنگ‌نویسی، ترجمه و دستور زبان فارسی قوت بیشتری گرفته است.

حسن انوری، همراه مؤسسه از ۱۳۴۱

حسن انوری به عنوان اولین سخنران برنامه روی صحنه رفت و سخنانش را با بیان سابقه همکاری با مؤسسه از سال ۱۳۴۱ تا امروز آغاز کرد و گفت: بیشتر آنچه می‌خواهم بگویم درباره دهخدا است. دهخدا انسان بسیار بزرگی بود و باید از جهات مختلف بیشتر شناخته شود. نام او در تاریخ ۱۰۰ سال اخیر ایران بارها مطرح شده است. او در مبارزات سیاسی، یکی از مبارزان برجسته جنبش مشروطه بود تا جایی که محمدعلی شاه قاجار را به سوئیس تبعید کرد. در آنجا نیز بیکار ننشست و روزنامه «صور اسرافیل» را که پیش‌تر با همکاری رفیقش در تهران منتشر می‌کرد، در اروپا ادامه داد و چند شماره از آن را در آنجا منتشر کرد. همچنین به آسیای صغیر در حکومت عثمانی رفت و روزنامه «سروش» را منتشر کرد.

ساده سازی و احیای زبان فارسی

انوری سپس به نقش دهخدا در ساده سازی و احیای زبان فارسی اشاره کرد و گفت: او از کسانی بود که زبان فارسی را ساده کرد. نوشته‌ها و خاطراتش به زبان بسیار ساده‌ای نوشته شده‌اند. در اواخر دوره قاجار، زبان فارسی به سمت انحطاط می‌رفت و نوشته‌ها به گونه‌ای بودند که ۹۰ درصد آن‌ها عربی بود. دهخدا و برخی دیگر با این روند مبارزه کردند و زبان فارسی را ساده‌سازی نمودند. یکی از مهم‌ترین این افراد، علی‌اکبر دهخدا بود.

تسلط بر ادبیات کهن

این استاد زبان فارسی در ادامه افزود: نکته دیگری که درباره دهخدا باید گفت، احاطه بی‌نظیر او بر ادبیات فارسی و متون کهن است. او کتاب‌های خطی قدما را که برای افراد عادی قابل فهم نبود، با هوشیاری و دقت بررسی می‌کرد و حدس می‌زد که منظور از آن‌ها چیست. مثلاً در دیوان منوچهری، در نسخه‌های خطی که در دست داشت، جملاتی بود که افراد عادی نمی‌توانستند بفهمند. دهخدا حدس می‌زد که این جملات چه معنایی دارند و با جمع‌آوری این اطلاعات، توانست دیوان منوچهری را چاپ کند. نمونه‌هایی از تصحیح‌های دهخدا در مقدمه کتاب آورده شده‌اند که نشان می‌دهند او چقدر باهوش، بااطلاع و پر از دانش بود.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

یاد آر ز شمع مرده، یاد آر

انوری سپس به شاعری دهخدا اشاره کرد: دهخدا همچنین شاعر بود و در دوره مشروطه یکی از شاعران برجسته به شمار می‌رفت. شعر معروف او «یاد آر ز شمع مرده یادار» یکی از بهترین شعرهای دوره مشروطه است. این شعر را دهخدا از شعری از رجایی‌زاده اکرم، شاعر ترک آذربایجانی، اقتباس کرده است. اما نکته اینجاست که شعر دهخدا بسیار قوی‌تر و پرمعناتر از شعر رجایی‌زاده است. در برخی از ابیات رجایی‌زاده، فقط نظم وجود دارد و هیچ تصویر شعری دیده نمی‌شود. اما دهخدا توانست با استفاده از همان وزن و قافیه، شعری بسیار غنی و تأثیرگذار خلق کند.

مترجم آثار مونتسکیو

دهخدا همچنین مترجم بود و دو کتاب مهم ترجمه کرد: «روح القوانین» اثر مونتسکیو و «عظمت و انحطاط رومیان». این انتخاب‌ها نشان‌دهنده نگاه عمیق دهخدا به مسائل سیاسی و اجتماعی است. مونتسکیو نخستین کسی بود که در تاریخ اروپا نظریه تفکیک قوا را مطرح کرد و دهخدا با ترجمه آثار او، این ایده‌ها را به مشروطه‌خواهان ایران معرفی کرد. وی سپس آرزو کرد این ترجمه‌های گمشده روزی یافته شوند و به چاپ برسند.

دهخدا و درخواست مردم کرمان برای نمایندگی

بهرام پروین گنابادی سپس به بخشی از کتاب اشاره کرد و گفت: دهخدا از جهات مختلف شخصیتی تأثیرگذار در تاریخ ایران است و نامش جاودان خواهد ماند. در بخشی از کتابی که امروز رونمایی می‌شود، نامه‌ای از مردم کرمان وجود دارد که نشان‌دهنده تأثیر عمیق دهخدا بر مردم است. زمانی که دهخدا در عثمانی بود و تغییرات سیاسی در ایران رخ می‌داد، مردم کرمان بدون اینکه او را دیده باشند، او را به عنوان نماینده خود انتخاب کردند. این موضوع نشان‌دهنده تأثیر مقالات دهخدا در روزنامه «صور اسرافیل» است که توانسته بود در دل مردم نفوذ کند.

کاوه بیات، نگاه تاریخی به کتاب دهخدا و لغت نامه

در بخش بعدی برنامه، کاوه بیات با دعوت پروین گنابادی روی سن آمد و با اشاره به عشق دهخدا به کار لغتنامه گفت: این کتاب نه تنها به یکی از مهم‌ترین تلاش‌ها برای بازتعریف هویت ملی ایران از طریق زبان فارسی می‌پردازد، بلکه داستان عشق و شیدایی میرزا علی‌اکبر خان دهخدا به زبان فارسی را نیز روایت می‌کند. این داستان، سرگذشت عاشقی است که با جفا و دشواری‌های بسیاری روبرو شد، اما در نهایت، میراثی ماندگار از خود به جای گذاشت. همان‌گونه که در گفتار اول کتاب می‌خوانیم، دهخدا در خلال انقلاب مشروطه به وادی سیاست و روزنامه‌نگاری قدم نهاد. اما به تدریج، دلسردی و کناره‌گیری از این عرصه را تجربه کرد. از جمله تحولات مهم این دوره، گردن نهادن او به پاره‌ای از مسئولیت‌های اداری در وزارت معارف، از جمله ریاست مدرسه علوم سیاسی برای یک دوره، بود. در این میان، دهخدا درگیر طرح و آرزویی شد که اگرچه سال‌ها پیش در کنار دیگر کارها به آن می‌پرداخت، اما اکنون با پایان یافتن آشوب و تلاطم ناشی از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی، این آرزو بر وجودش چیره شد.

در یکی از تعریف‌هایی که دهخدا از این مهم ارائه می‌دهد، در همین کتاب از دیدن ضعف و انکسار ملت خود سخن می‌گوید و بر لزوم مسلح شدن به سلاح زمانه، یعنی آموختن علوم روز، تأکید می‌کند. او معتقد بود که این امر تنها از طریق شناخت دقیق زبان و لغات فارسی ممکن می‌شد. از این رو، نوشتن یک لغت‌نامه جامع و کامل را در دستور کار خود قرار داد.

سرگذشت معشوق (ایران) در قرن بیستم

وی در ادامه افزود: سرگذشت دهخدا و معشوقش ایران در سال‌های نخست قرن بیستم، و چگونگی تعامل او با عاشقی سخت‌کوش و خسته‌دل، وجوه مختلفی دارد. از همان سال‌های میانی دهه ۱۳۰۰ شمسی، آگاهی نسبت به تلاش‌های دهخدا برای تدوین یک لغت‌نامه و ضرورت پشتیبانی از این امر وجود داشت. یکی از نخستین تلاش‌ها در این دوره، تلاش کمیسیون معارف در سال‌های ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ شمسی برای سفارش یک کتاب لغت به دهخدا بود که به کار دانش‌آموزان دوره متوسطه بیاید. اگرچه در این زمینه قراردادی نیز امضا شد، اما این کار ظاهراً به دلیل عدم آمادگی دهخدا به نتیجه نرسید.

اقدام بعدی وزارت معارف در سال‌های ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ برای چاپ فرهنگ دهخدا، در کنار انتشار جزوه نخست، زمینه‌ای را فراهم آورد تا جمعی از دانشمندان وقت برای همراهی با او گرد هم آیند و این مهم را به سامان برسانند. دور بعدی طرح و بحث لغت‌نامه دهخدا با یکی از مقاطع حساس تاریخ معاصر ایران، یعنی سرآغاز غائله آذربایجان در زمستان ۱۳۲۴، مقارن شد. در ۲۵ دی‌ماه همان سال، ماده‌واحده‌ای در مجلس شورای ملی به تصویب رسید که بر اساس آن، وزارت فرهنگ موظف شد تا عده‌ای از کارمندان را در اختیار علی‌اکبر دهخدا قرار دهد.

وی اضافه کرد: دکتر عبدالحمید اعظم‌زنگنه، نماینده کرمانشاه در مجلس، در توضیح علل طرح این ماده‌واحده، از اهمیت زبان فارسی در تداوم حیات ملی ایران سخن گفت و به نقش فردوسی در سرایش شاهنامه اشاره کرد. او تأکید کرد که اگر فردوسی شاهنامه را نمی‌سرود، امروز با وجود تحولات و حمله مغول و دیگر مصائب، اثری از ایران باقی نمی‌ماند. در شرایط کنونی نیز، تنها چیزی که ثابت است و ملت را حفظ می‌کند، زبان فارسی است.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

بیات سپس به تشکیل کمیسیونی به نام کمیته لغت‌نامه دهخدا، در دوره چهاردهم مجلس اشاره کرد و گفت: این اقدام در واکنش به خطر بزرگی صورت گرفت که در سال ۱۳۲۴، زبان فارسی و تمامیت ارضی ایران را تهدید می‌کرد. از این مرحله به بعد، اگرچه ادامه کار هنوز تا حدود زیادی به حال و روز دهخدا وابسته بود، اما با گرد هم آمدن جمعی برای به انجام رساندن این مهم، کار لغت‌نامه ادامه یافت. پس از درگذشت دهخدا در اسفند ۱۳۳۴، این پروژه با جابجایی مکرر محل لغت‌نامه، سرانجام در تیرماه ۱۳۵۴ به پایان رسید.

او در ادامه به برآمدن چهره‌های برجسته فرهنگی ذیل سایه لغت نامه اشاره کرد و درباره ادامه کار لغت نامه بعد از درگذشت علامه دهخدا اظهار داشت: اگر تجارب و تحولات پس از فوت دهخدا و سرگذشت لغت‌نامه را در دو دهه بعد در نظر بگیریم، بر اساس زمینه‌ای که گفتار کتاب ارائه می‌دهد، می‌توان گفت که بر اساس آن شالوده، عمارتی برپا شد و جای آن بزرگوار چندان خالی نبود. برای حمایت از کاری که دهخدا بر عهده گرفت، از همان سال‌های نخست دهه ۱۳۱۰ اقداماتی آغاز شد که در نیمه دوم دهه بعدی، در واکنش به پیشامد حوادث آذربایجان، جنبه اساسی‌تری به خود گرفت و به تأسیس سازمان لغت‌نامه دهخدا انجامید.

همکاران لغت‌نامه دهخدا

کاوه بیات سپس به نامبردن همکاران لغت نامه در کتاب اشاره کرد: در بخشی از گفتار دوم کتاب تحت عنوان «همکاران»، از نام و نشان حدود ۱۲۰ نفر از همکاران لغت‌نامه سخن به میان آمده است. بسیاری از آن‌ها از چهره‌های صاحب‌نام فرهنگ و ادب فارسی بودند و همکاری آن‌ها با لغت‌نامه، اگرچه فارغ از ضوابط اداری نبود، اما ماهیت کار هیچ‌گاه نمی‌توانست فقط در چهارچوبی اداری جریان داشته باشد. قطعاً شور و شوقی که دامنگیر دهخدا شده بود، در این توفیق بی‌تأثیر نبود.

پیام تصویری رسول شایسته: پیشنهاد تألیف کتاب از سوی شفیعی کدکنی بود  

سپس پیام تصویری دکتر رسول شایسته به نمایش در آمد که به دلیل آلودگی هوا و کسالت نتوانسته بود در مراسم شرکت کند . رسول شایسته، از مؤلفان لغت نامه دهخدا است و در ۳۰ سال اخیر یکی از ستونهای اصلی تدوین لغت نامه بوده اند. او در این پیام گفت: گفت یاد روزی افتادم که چند سال پیش در یکی از جلسات لغت نامه دهخدا، که دانشمند محترمی حضور داشتند پیشنهاد کردند که آقای دکتر شفیعی کتابی درباره دهخدا و به ویژه همکاران و یاران او بنویسد و شرح حال آنها را بیان کند .راین کار بسیار ارزنده و مهمی خواهد بود قرار شد تألیف چنین کتابی به عهده خانم میرشمسی گذاشته شود . راستش من در ابتدا دچار تردید و شک ،شدم زیرا فکر میکردم هر چه درباره دهخدا گفته شده نوشته شده به ویژه پس از درگذشت شادروان دکتر محمد معین دیگر چیز جدیدی برای گفتن وجود ندارد. اما از سوی دیگر، با توجه به سابقه شناختی که از خانم میرشمسی داشتم و تواناییهای ایشان در تصحیح متون مهم زبان فارسی امیدوار شدم که این کار به خوبی انجام خواهد شد. وقتی کتاب را به من اهدا کردند متوجه شدم که فکر اولیه من نادرست بوده است. این کتاب بسیار ارزشمند و حاوی مدارک و اسناد مهمی برای مطالعه تاریخ و فرهنگ زبان فارسی است. من هیچ تلاشی برای یافتن چنین مدارکی نکرده بودم اما ایشان با دقت و تلاش فراوان این کار را به انجام رساندند. به جرئت میتوانم بگویم که این کتاب نظیر ندارد.

بهرام پروین گنابادی پس از پخش این پیام با ذکر مثلی از عربی گفت: عربها ضرب المثلی دارند که میگویند «الاسماء تنزل من السماء» (اسماء از آسمان نازل میشوند به راستی که اسم ایشان شایسته شان است.

پدران بنیادگذار ایران نو

در ادامه برنامه کامیار عابدی پشت میکروفن قرار گرفت و به همنسلان دهخدا اشاره کرد و گفت: نسلی وجود دارد که در واقع یک نسل نیست، بلکه دو یا شاید سه نسل هستند که بین دهه ۱۲۵۰ تا ۱۲۷۰ به دنیا آمده‌اند. این نسل در یک بازه زمانی ۲۵ تا ۳۰ ساله، به دنیا آمده و به شدت به هم پیوسته است. دلیل این پیوستگی این است که این نسل از یک سو تحت تأثیر آرمان‌های دوره روشنگری اروپا قرار داشت و از سوی دیگر، علاقه‌مند به گسترش فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی بود. پیشتر از این افراد به عنوان «پدران بنیادگذار ایران نو» نام برده‌ام. کسانی مانند محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، علی‌اکبر دهخدا، سعید نفیسی و عباس اقبال آشتیانی، بسیار متمایز هستند.

دوره نخست زندگی دهخدا

وی افزود: این میان، علی‌اکبر دهخدا در دوره اول زندگی خود، وقتی کودک و نوجوان بود، به دانش‌اندوزی پرداخت. دانش‌اندوزی او عمدتاً معطوف به زبان عربی، ادبیات فارسی و زبان فرانسه بود. همچنین، علاقه‌مند به حوزه نویسندگی اجتماعی بود. در این دوره، دهخدا به عنوان یک نویسنده بسیار مبرز و برجسته شناخته می‌شد که آثار ماندگاری مانند «چرند و پرند» از او به یادگار مانده است. آرمان‌های سیاسی و اجتماعی او در اوج بود و تمایل محدودی نیز به شاعری داشت که تعداد کمی شعر از او به جای مانده است. اما برخی از این شعرها به عنوان نماد و گل سرسبد شعر دوره مشروطه شناخته می‌شوند.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

این پژوهشگر در ادامه گفت: از نظر سیاسی، دهخدا در دوره اول جزو دموکرات‌ها بود، اما پس از بازگشت به گروه اعتدالی‌ها پیوست. با این حال، آرمان‌های فرهنگی و ادبی خود را حفظ کرد. او در زمینه‌های مختلف سیاسی فعالیت داشت که گاهی با فراز و فرودهایی همراه بود. دهخدا به لحاظ سیاسی در یک خط مستقیم قرار نداشت و بر اساس احساسات و عقایدش در هر دوره، مسیر خود را انتخاب می‌کرد. اما همواره مصالح و منافع ایران را در نظر داشت.

دوره دوم زندگی دهخدا

عابدی گفت: دوره دوم زندگی دهخدا در دهه ۱۲۹۰، به‌ویژه با وقوع جنگ جهانی اول، آغاز شد. در این دوره، دهخدا به تدریج از آفرینش نثر و شعر دست کشید و حتی می‌توان گفت که قدرت قلم خود را نیز از دست داد. در عوض، به‌صورت گسترده‌ای به تحقیق در متون کهن پرداخت. به نظر می‌رسد که پس از جنگ جهانی اول، دهخدا به قدری در متون ادبی تحقیق کرد که مانند یک استاد درجه یک بر آن‌ها مسلط شد. هرچند او هیچ‌گاه در دانشکده‌های ادبیات تدریس نکرد، اما تحقیقاتش در زمینه متون ادبی بسیار عمیق بود.

وی افزود: تحقیقات دهخدا در دو دوره انجام شد. در دوره اول، او تحت تأثیر فضای آفرینش ادبی بود و به جستجوی فرهنگ عامه، ضرب‌المثل‌ها و امثال‌الحکمه پرداخت. اما در دوره دوم، به تحقیق در لغت، واژه‌ها، ترکیب‌ها و عبارت‌های زبان فارسی، فارغ از فرهنگ عامه، روی آورد. دلیل این تغییر این بود که در مرحله اول، فرهنگ عامه موجود در متون ادبی برای دهخدای نویسنده مهم‌تر بود، اما در مرحله بعد، او به تحقیق در زبان فارسی پرداخت. دهخدا با جسارت و بلندپروازی، به کاری بسیار دشوار روی آورد و آن تألیف فرهنگی بود که در عین حال، دایره‌المعارفی نیز به شمار می‌آمد.

اهمیت نهادسازی در کار دهخدا

عابدی در ادامه سخنانش به نهاد سازی دهخدا اشاره کرد و گفت: لغت‌نامه دهخدا نه تنها شامل همه آثار قبلی است، بلکه فراتر از آن می‌رود. البته عمر دهخدا کفاف این کار بزرگ را نمی‌داد. نکته مهم اینجاست که دهخدا، خواه ناخواه، به دلیل تفکر خود و اطرافیانش، به تشکیل یک نهاد کشیده شد. تشکیل نهاد در این زمینه بسیار حائز اهمیت است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت که برای یک امر پژوهشی، نهادی خاص تأسیس شود. بنابراین، دهخدا از این جهت بسیار مهم است؛ او فرهنگ‌نویسی را به یک نهاد تبدیل کرد. نهادی که در ابتدا جنبه شخصی داشت، اما از حد یک شخص فراتر رفت و نیازمند نظارت و بودجه دولتی شد. این نهاد با حداقل امکانات به کار خود ادامه داد و حتی امروز، با وجود دسترسی سریع و آسان به اسناد و مدارک در جهان دیجیتال، تألیف کتابی با عظمت لغت‌نامه دهخدا در دهه‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۵۸ حالتی افسانه‌آمیز و اسطوره‌ای دارد.

اسناد زندگی دهخدا و آثار او

وی سپس به اهمیت کتاب و ارزشمندی پژوهش مریم میرشمسی در بررسی اسناد و دوران حضور دهخدا در میان بختیاری‌ها و یا زمانی که به اراک و اصفهان رفته بود پرداخت و گفت: دوره بعد از بازگشت دهخدا و بخش‌هایی که پژوهشگران قبلی به دلیل عدم دسترسی به اسناد، از آن بی‌اطلاع بودند، به خوبی در این کتاب بررسی شده‌اند.

مکملی برای جلد اول لغتنامه دهخدا

عابدی گفت: این کتاب را می‌توان به عنوان مکملی بسیار ضروری برای جلد اول لغت‌نامه (جلد مقدمه) در نظر گرفت. در بخش‌های چهارم و پنجم جلد مقدمه، مطالبی از دکتر معین، دکتر دبیرسیاقی و دیگر استادان درباره دهخدا و لغت‌نامه آمده است. ویژگی‌های ارزشمند این کتاب عبارتند از: کاوش گسترده در آثار چاپ‌شده و اسناد چاپ‌نشده، امانت‌داری در ذکر منابع، و کشف چند قطعه شعر جدید از دهخدا. این کتاب نه تنها بسیار خواندنی است، بلکه منبعی تحقیقاتی برای آینده نیز محسوب می‌شود.

همکاران لغت‌نامه دهخدا

عابدی با بررسی ساختار کتاب و بخشهای مختلف آن افزود: این کتاب در قطع رحلی عرضه شده و شامل بخش‌های مختلفی است: حدود ۱۰۰ صفحه درباره زندگی دهخدا، ۱۰۰ صفحه درباره آثار دهخدا (غیر از لغت‌نامه)، ۶۰ صفحه درباره شکل‌گیری و استمرار لغت‌نامه، و ۱۰۰ صفحه درباره همکاران دهخدا. بخش مربوط به همکاران دهخدا بسیار کم‌نظیر است، زیرا اطلاعات زیادی درباره برخی از این افراد وجود نداشت و خانم میرشمسی با تلاش فراوان، اطلاعات ارزشمندی درباره این افراد جمع‌آوری کرده‌اند. حدود ۳۰۰ صفحه از کتاب نیز به اسناد اختصاص دارد که می‌تواند منبعی برای تحقیقات آینده باشد.

این پژوهشگر در ادامه گفت: در مورد همکارانی که در طول پنج تا شش دهه با لغت‌نامه دهخدا همکاری کرده‌اند، چند نکته قابل ذکر است: اولاً، برخی از این افراد تحصیل‌کرده رشته ادبیات فارسی بودند، اما برخی دیگر از رشته‌های مختلف مانند حقوق، ادبیات عرب، فلسفه، الهیات و تاریخ به این کار پیوستند. این نکته بسیار مهم است که افراد با زمینه‌های مختلف، علاقه‌مند به مشارکت در این امر ملی بودند. ثانیاً، این همکاران از بیش از بیست استان ایران بودند که نشان‌دهنده گستردگی مشارکت در این پروژه ملی است.

حضور بانوان در لغت‌نامه

عابدی در ادامه سخنانش به نقش بانوان در فعالیت مؤسسه دهخدا اشاره کرد و گفت: در دهه‌های اخیر، با حضور بانوان در میراث جدید لغت‌نامه، نقش آن‌ها در این حوزه ملموس‌تر شده است. بانوانی مانند خانم دکتر شکوفه شهیدی، خانم اکرم سلطانی و خانم میرشمسی، نشان‌دهنده این حضور فعال هستند. این کتاب نیز گواهی قاطع بر این مشارکت است. به سرکار خانم میرشمسی و نشر قطره که با وجود دشواری‌های مالی، این کتاب ارزشمند را منتشر کرده‌اند، صمیمانه تبریک می‌گویم.

اهمیت زبان فارسی و نقش دهخدا

سید احمدرضا قائم‌مقامی، متخصص زبان‌های باستانی و زبان‌شناسی، سخنران بعدی بود. او که سخنش را با بیان اهمیت زبان فارسی و نقش دهخدا آغاز کرد گفت: معارف این قوم به زبان فارسی نوشته شده است و نه به هیچ زبان دیگری. در طول تاریخ، هیچ یک از زبان‌های ایرانی که در این مملکت به وجود آمده‌اند، قابل مقایسه با زبان فارسی نبوده‌اند. از زمانی که زبان اوستایی وجود داشته تا به امروز، هیچ زبانی به اندازه فارسی اهمیت نداشته است. به نظر می‌رسد که وقتی این زبان، که معرف مملکت است، دچار زوال شود، معارفی که باید به این زبان نوشته می‌شد، کمتر نوشته شده‌اند. برای تقویت این زبان، یکی از کارهای ضروری، نوشتن فرهنگ لغت است و دهخدا این کار را به انجام رساند و برخی از هم‌عصران او نیز از جهات دیگر به این امر پرداختند. افرادی مانند پیرنیا، بهمن یار، همایی، علامه قزوینی و سید حسن تقی‌زاده، هر یک به شیوه خود در این زمینه تلاش کردند. کار دهخدا در این زمینه بزرگ‌تر از دیگران بود و باید بررسی شود که این کار چه معنایی دارد و نسبت آن با کارهای دیگران چگونه است. این موضوع ممکن است در کتاب حاضر تا حدی بررسی شده باشد، اما نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.

انتقادات به لغت‌نامه دهخدا

او در ادامه به برخی انتقادات به لغت‌نامه دهخدا اشاره کرد که در زمان حیات مرحوم دهخدا هم مطرح شده بود؛ وی گفت: اسنادی که خانم میرشمسی آورده‌اند، نشان می‌دهد که خود دهخدا نسبت به این انتقادات آگاه بود و پس از او نیز افرادی که مسئولیت لغت‌نامه را بر عهده داشتند، متوجه برخی عیوب آن بودند، اما به دلایلی کمتر به رفع آن‌ها پرداختند. یکی از مهم‌ترین دستاوردهای لغت‌نامه دهخدا این است که مردم توانستند آثار قدیمی فارسی را به درستی بخوانند. بدون این لغت‌نامه، دست ما در فهم متون قدیمی بسته بود. فرهنگ‌های دیگر، چه آن‌هایی که قبل از لغت‌نامه دهخدا نوشته شده‌اند و چه فرهنگ‌های بعدی، نتوانسته‌اند به اندازه لغت‌نامه دهخدا مفید باشند. این شاید مهم‌ترین دستاورد لغت‌نامه باشد؛ پیوندی که بین ما و متون قدیمی برقرار کرد و ما را به گذشته‌مان متصل ساخت.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

شیوه فرهنگ‌نویسی دهخدا

وی در ادامه گفت: یکی از این انتقادات این است که دهخدا فرهنگ‌های قدیمی را پشت سر هم ردیف کرده است. این روش اگرچه در برخی موارد مفید است و می‌تواند به محققان کمک کند، اما به معنای واقعی فرهنگ‌نویسی نیست. ردیف کردن مترادفات نیز روش مناسبی برای فرهنگ‌نویسی محسوب نمی‌شود. با این حال، این روش در بسیاری از موارد به محققان کمک می‌کند تا معانی لغات را به دست آورند.

عیب بزرگ یا حسن بزرگ؟

وی افزود: یکی دیگر از انتقادات این است که دهخدا گنجینه‌ای بزرگ از اشعار قدیمی را در لغت‌نامه خود گنجانده است. این کار اگرچه از نظر برخی عیب محسوب می‌شود، اما از نظر مرحوم قزوینی، این یک حسن بزرگ است. وقتی خواننده به لغت‌نامه مراجعه می‌کند، می‌تواند به راحتی معانی لغات را در متون قدیمی پیدا کند. البته این روش همیشه به درستی رعایت نشده است و در برخی موارد، لغاتی که در متون نثر وجود دارند، در لغت‌نامه نیامده‌اند.

دایره‌المعارف بودن لغت‌نامه

قائم مقامی ادامه داد: دهخدا در واقع یک دایره‌المعارف ایجاد کرده است. اگرچه او خود از این عنوان پرهیز داشت، اما اسناد نشان می‌دهد که او از ابتدا به دنبال چنین عنوانی بوده است. نام «لغت‌نامه» ظاهراً توسط مرحوم دکتر صدیقی پیشنهاد شد. این دایره‌المعارف در برخی موارد عجیب به نظر می‌رسد، مثلاً در ذیل برخی مدخل‌ها، اطلاعاتی اضافه شده که ممکن است امروز خنده‌دار تلقی شود، اما در کل، این دایره‌المعارف بسیار مفید است. حسن بزرگ لغت‌نامه دهخدا این است که به محققان کمک می‌کند تا متون قدیمی را به درستی بخوانند و با گذشته خود ارتباط برقرار کنند. با این حال، برخی عیوب نیز در آن وجود دارد، مانند ردیف کردن فرهنگ‌های قدیمی و گنجاندن لغاتی که در فرهنگ فارسی جایی ندارند. این کار ممکن است به هدف اصلی دهخدا آسیب بزند. به هر حال، لغت‌نامه دهخدا با تمام حسنات و عیوبش، هنوز هم یکی از مهم‌ترین منابع برای محققان است.

در ادامه کلیپی به یادبود سیدجعفر شهیدی پخش شد و بخشهایی از سخنان او در زمان تصدی امور مؤسسه دهخدا برای حضار به نمایش درآمد.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

در ادامه این مراسم، مریم میرشمسی نویسنده و پژوهشگر روی سن آمد و ضمن خوشامدگویی و تشکر از اساتید گفت: روز شنبه، شانزدهم تیرماه ۱۳۹۷، در یکی از جلسات تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی، استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در جمع مؤلفان مؤسسه لغت‌نامه دهخدا حضور یافتند. در میانه گفتگوها، دکتر شفیعی بر لزوم معرفی و شناساندن مؤلفان و همکاران لغت‌نامه دهخدا تأکید کردند. من نیز یکی از شنوندگان سخنان استاد بودم که ناگهان مخاطب ایشان قرار گرفتم و تا به خود آمدم، دیدم انجام این طرح بر عهده من گذاشته شد. استاد با اصرار گفتند: «این کار فقط از عهده فلانی برمی‌آید.» من، شرمنده از لطف و عنایت استاد و ناآگاه از گستره کار، تکلیف ایشان را پذیرفتم و این‌گونه بنیاد این کتاب گذاشته شد.

وی سپس به پیشینه پژوهش و منابع آن اشاره کرد و افزود: زنده‌یاد دکتر محمد معین در مقدمه لغت‌نامه دهخدا، که در سال ۱۳۳۷ با عنوان جزوه ۴۰ لغت‌نامه منتشر شد، علاوه بر شرح حال و مروری بر آثار دهخدا، یادداشت‌های پراکنده مؤلفان و همکاران تألیف لغت‌نامه را در دو دسته مجموعه ۶۷ نفر در حد یکی دو سطر معرفی کرده است. شادروان دکتر سید محمد دبیرسیاقی در تکمله مقدمه، که در سال ۱۳۵۹ در قالب جزوه ۲۲۲ (آخرین جزوه لغت‌نامه) منتشر شد، سرگذشت لغت‌نامه دهخدا را به تفصیل نوشت و فهرستی با عنوان «همکاران و دستیاران دهخدا و اعضای لغت‌نامه» ارائه داد. آثار دیگر دبیرسیاقی، هر کدام منبع دست‌اول پژوهش درباره دهخدا به شمار می‌روند. همچنین، ایشان آثار پراکنده دهخدا را جمع‌آوری کرد و برخی از اسناد و نامه‌های او را منتشر کرد. پژوهش‌های زنده‌یاد ایرج افشار درباره نامه‌ها و اسناد دهخدا در شماره‌های مختلف مجله «آینده» و پس از آن در مجموعه‌ای با عنوان «نامه‌های سیاسی دهخدا»، آثار ولی‌الله درودیان، کتاب‌شناسی و مجموعه‌های مقالات منتخب، و پژوهش کامیار عابدی با عنوان «صور اسرافیل و علی‌اکبر دهخدا» در پیشینه این کار درخور ذکرند.

نبود اطلاعات و سرنخ درباره همکاران لغتنامه و یکی از مؤلفان

میرشمسی گفت: درباره روش تحقیق و دشواری‌های آن به تفصیل در مقدمه کتاب سخن گفته‌ام و در اینجا تکرار نمی‌کنم. فقط می‌گویم که درباره چند تن از همکاران و یک تن از مؤلفان، اطلاعات درخوری در کتاب نیامده است، چرا که هیچ سرنخی برای شناخت آنان، از جمله آگاهی از نام و اصلیت آن‌ها، به دست نیامد. امید دارم با نقدها و گوشزدهای صاحب‌نظران، این نقیصه و کاستی‌ها و لغزش‌های احتمالی دیگر در چاپ بعدی برطرف شود.

شروع همکاری و یادبود مؤلفان و همکاران

او در ادامه افزود: من در سال ۱۳۸۵ به جمع مؤلفان لغت‌نامه بزرگ فارسی پیوستم، که تقریباً همزمان با بیماری دکتر شهیدی و مهاجرت دکتر دبیرسیاقی به قزوین بود. پس از آن، شاهد درگذشت دکتر سید جعفر شهیدی در سال ۱۳۸۶، استاد عباس دیوشلی در سال ۱۳۸۸، دکتر حسن احمدی گیوی در سال ۱۳۹۱، دکتر جواد درهمی در سال ۱۳۹۵ و دکتر محمد دبیرسیاقی در سال ۱۳۹۷ بودم. روان همه مؤلفان و همکاران درگذشته قرین آرامش و نامشان گرامی باد. به علاوه، در این سال‌ها شاگرد و همنشین چند تن از مؤلفان لغت‌نامه بودم، دکتر حسن انوری_پیشتر در دوره تألیف فرهنگ سخن و بعد در لغت‌نامه_، استاد رسول شایسته، دکتر سعید نجفی اسداللهی که امروز متأسفانه به سبب کسالت از دیدار این هر دو عزیز محرومیم، و دکتر غلامرضا ستوده _که چندی است به سبب کهولت خانه‌نشین هستند_ و دکتر علی‌اشرف صادقی که در دو سه سال اخیر در دوره فترت مؤسسه لغت‌نامه دهخدا در فرهنگستان، افتخار شاگردی و همکاری با ایشان را داشتم. همچنین باید یاد کنم از دو تن از مؤلفان مقیم خارج از ایران، دکتر محمد استعلامی و دکتر جلیل دوستخواه. سایه همه این بزرگواران بر سر ادب و فرهنگ این آب و خاک مستدام باد. از زمان شروع تألیف کتاب تا انتشار آن، متأسفانه دو تن از مؤلفان لغت‌نامه، استاد عبدالله انوار و استاد احمد سمیعی، و دو تن از همکاران تألیف، آقای ستار آل‌بویه و دکتر محمود مدبری را از دست دادیم. یادشان گرامی و نامشان جاودان باد.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

مؤلف کتاب در پایان مراتب سپاسگزاری خود ار همکاران و سخنرانان و حاضران در مراسم را اظهار داشت و گفت: از دکتر حسن انوری، استاد کاوه بیات، استاد کامیار عابدی، دکتر احمدرضا قائم‌مقامی و استاد رسول شایسته (که با پیام تصویری شاگردنوازی کردند)، دکتر بهرام پروین گنابادی که با لطف، گرداننده جلسه امروز بودند، مهندس بهرام فیاضی (مدیر فرهیخته نشر قطره) و همکارانشان، اکرم سلطانی، مهدی تجلی، علیرضا شاه‌محمدی و مهناز بیگی که در برگزاری این برنامه صمیمانه مرا یاری دادند، و همچنین از همکاری و همراهی دکتر محمود بیجن‌خان رئیس محترم مؤسسه لغت‌نامه دهخدا سپاسگزارم.

یادبود دهخدا، که خانه اش مدرسه شد

میرشمسی در پایان سخنانش به تلاش دهخدا اشاره کرد و گفت: در این روزها بیشتر از پیش به روزهایی فکر کردم که دهخدا برای ادامه تألیف لغت‌نامه و گذران زندگی‌اش، مجبور شد در فاصله سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۴، سیزده مرتبه، گاه شش دانگ، گاه سه دانگ و حتی نیم دانگ از خانه‌اش را به صورت بیع مشروط به بانک‌ها و افراد مختلف بفروشد و در قبال آن پول بگیرد و سر موعد بپردازد. در سال ۱۳۲۴، از پرداخت ۶۷۰ هزار ریال در ازای سه دانگ خانه درماند و طلبکاران در حال حراج خانه بودند که بنا بر مصوبه مجلس، وزارت فرهنگ خانه‌اش را خرید تا بعد از مرگش بر جای آن مدرسه‌ای به نام او بسازد. مدرسه ساخته شد، ولی نام دهخدا را بر آن نگذاشتند. به فکر دوران هرمان دهخدا در سال‌های پایان عمرش افتادم، روزها و ماه‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق. دهخدا آن‌چنان مغضوب واقع شد که بسیاری از استادان و افراد سرشناس آن روزگار، به خاطر حفظ جایگاهشان، در مراسم خاکسپاری و ختم شرکت نکردند. برخلاف نظر استاد کاوه بیات، به گمان من دهخدا قدر ندید.

دهخدا باید بیشتر شناخته شود؛ محاسن و انتقادات به لغت‌نامه دَخو

او از حاضرین خواست تا دقایقی به احترام دهخدا بایستند و او را تشویق کنند. در پایان و با حضور اساتید حاضر در سالن کتاب دهخدا و لغت نامه رونمایی شد.



منیع: خبرگزاری مهر

شاهنامه نشان می‌دهد مناسب‌ترین شکل دولت برای ایران نوع متمرکز آن است


به گزارش خبرگزاری مهر، سی و چهارمین نشست تخصصی شاهنامه پژوهی با حضور شاهنامه پژوهان و جمعی از شعرا، ادبا و فعالان فرهنگی کشور به دبیری محمد رسولی، شاهنامه شناس و دانش آموخته حقوق سیاسی (عمومی) در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

در این‌نشست که تاریخ ایران در دوره منوچهر پیشدادی واکاوی شد، موضوع واگذاری بخشی از شرق ایران توسط منوچهر شاه به زال، به روش علمی و حقوقی تشریح و ناگفته‌هایی از شاهنامه که تاکنون بیان نشده بود، بیان شد.

محمد رسولی در این‌نشست گفت: با روش‌های علمی میان رشته‌ای متوجه می‌شویم، کشور ما ایران در آن دوران از نظر شکل دولت، که در دانشگاه‌های امروز در قالب درس «اشکال دولت و کشور» تدریس می‌شود، کشوری تک‌بافت یعنی دولت بسیط اما از نوع تک بافت پیچیده بوده که ویژگی‌های چنین دولتی در حقوق عمومی و علوم سیاسی عبارت‌اند از: ۱. اعمال قدرت سیاسی توسط دولت مرکزی ۲. وجود یک قانون اساسی برای کل کشور پهناور آن روز ایران زمین ۳. وجود انواع وحدت، یعنی وحدت ساختار، وحدت جماعت (شمول تصمیمات فرمانروایان بر کلیه گروه‌های انسانی به طور تساوی) و ۴. وحدت سرزمین (تبعیت سراسر قلمرو کشور از قدرت دولت به طور یکسان و کامل).

وی افزود: از توجه به شاهنامه که کتاب روایتگر تاریخ ایران است به خوبی دریافته می‌شود که همیشه و همچنان مناسب‌ترین شکل دولت (به معنای اعم دولت) برای ایران، نوع یک‌پارچه و متمرکز آن است و ایرانیان ده هزار سال است با این روش مناسب به بقای خود ادامه داده و به رشد تمدن بشری کمک شایانی کرده‌اند.



منیع: خبرگزاری مهر

پیشنهاد ساخت «دهکده فارسی» در تایلند


به گزارش خبرگزاری مهر، هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند با هدف بررسی و گفت وگو در مورد مسائل فرهنگی و همکاری‌های مشترک، با حضور نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و انجمن خاندان بونناک در ساختار حکومتی تایلند به میزبانی رایزنی فرهنگی ایران برگزار شد.

در این نشست فرهنگی، ناصرالدین حیدری سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند، به اهمیت دیدار و گفتگو با نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی و خاندان بونناک اشاره کرد و این جمع را نمادی از روابط تاریخی و فرهنگی عمیق میان ایران و تایلند دانست.

وی افزود: نقش شیخ احمد قمی در تقویت روابط میان دو ملت ایران و تایلند نه تنها در گذشته حائز اهمیت بوده است، بلکه امروز نیز می‌تواند الگویی برای دیپلماسی فرهنگی و همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان و فرهنگ‌ها باشد و از طرفی این شخصیت برجسته نه تنها یک عالم و تاجر موفق بلکه به‌عنوان پل ارتباطی میان اسلام و بودیسم نیز نقش‌آفرینی کرده است.

سفیر ایران در تایلند در ادامه به روابط دیرینه ایران و تایلند که بیش از ۴۲۰ سال سابقه دارد، اشاره کرد و گفت: این روابط نمونه‌ای از تعامل مثبت میان دو ملت بوده است. همچنین، ایشان به سالگرد هفتادمین روابط دیپلماتیک ایران و تایلند به‌عنوان فرصتی مهم برای تقویت روابط در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، و گردشگری اشاره کردند و خواستار بهره‌گیری از این مناسبت برای تقویت تعاملات دوجانبه شدند.

حیدری بر اهمیت معرفی شخصیت شیخ احمد قمی به مردم تایلند و نهادهای دولتی تأکید و پیشنهاد کرد که علاوه بر برنامه‌های فرهنگی، مستندات بیشتری در مورد زندگی و نقش او تهیه و از طریق انتشار کتاب‌ها، مقالات و تولیدات رسانه‌ای در سطح گسترده‌تری معرفی شود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع گردشگری پرداخت و ابراز کرد: ایران و تایلند می‌توانند از ظرفیت‌های فرهنگی و تاریخی خود برای تقویت این حوزه استفاده نمایند که مسیرهای گردشگری جدیدی مرتبط با میراث شیخ احمد قمی در تایلند طراحی و تبلیغ شود.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند به اهمیت همکاری‌های اقتصادی در کنار روابط فرهنگی اشاره کرد و از نهادهای ایرانی و تایلندی خواست با برنامه‌ریزی دقیق، روابط تجاری میان دو کشور را گسترش دهند چون روابط فرهنگی می‌تواند بستری برای تعاملات اقتصادی و تبادل دانش نیز باشد.

حیدری در ادامه به اهمیت تبادل فناوری و همکاری‌های علمی میان ایران و تایلند اشاره کرد و گفت: ایران و تایلند با بهره‌گیری از ظرفیت‌های علمی و فناوری خود می‌توانند در زمینه‌های مختلف به توسعه همکاری‌های مشترک بپردازند.

وی پیشنهاد کرد با برگزاری نشست‌ها و نمایشگاه‌های تخصصی در حوزه‌های فناوری‌های نوین، مانند نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، فناوری انرژی‌های تجدید پذیر، و مدیریت منابع آبی، امکان تبادل دانش و تجربه میان متخصصان دو کشور فراهم شود چون این‌نشست‌ها می‌توانند بستری برای شناسایی فرصت‌های جدید همکاری و گسترش تعاملات علمی و فناورانه باشند و می‌توان با برگزاری برنامه‌های مشترک، مانند کارگاه‌های آموزشی و پروژه‌های تحقیقاتی، تجربیات و دانش ایران به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند درمان ناباروری و تولید داروهای نوترکیب، در این زمینه‌ها را به اشتراک گذاشت. در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی نیز، دو کشور می‌توانند با اجرای پروژه‌های مشترک، مانند مدیریت پایدار منابع آبی و بهینه‌سازی سیستم‌های کشاورزی، به توسعه پایدار در این حوزه کمک کنند.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در تایلند گفت: برگزاری نشست‌های مشترک علمی در حوزه‌های انرژی، محیط زیست، و فناوری اطلاعات می‌تواند به تبادل فناوری و گسترش همکاری‌های صنعتی میان دو کشور کمک کند.

مهدی زارع بی عیب رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند نیز در این‌برنامه با یادآوری نقش تاریخی و برجسته شیخ احمد قمی در تقویت روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند گفت: این عالم برجسته و شخصیت معنوی، نمادی از دیپلماسی فرهنگی و الگویی برای تعامل موفق میان فرهنگ‌ها و ادیان است. دانش، حکمت، و اخلاق شیخ احمد قمی باعث شد که او در دوران خود اعتماد و احترام جامعه تایلندی را جلب و روابطی پایداری را میان ایران و تایلند ایجاد و در دوره‌ای که ارتباطات میان ملت‌ها محدود بود، با آمیختن جایگاه ویژه علم و معنویت پیوندهای فرهنگی این دو کشور را گسترش داد.

وی افزود: میراث شیخ احمد قمی تنها به گذشته تعلق ندارد، بلکه چراغی برای آینده است. این میراث نشان‌دهنده اهمیت ارزش‌های مشترک انسانی و معنوی در ایجاد روابط پایدار میان ملت‌ها است. امروز، در دنیایی که با چالش‌های متعددی روبرو است، بیش از هر زمان دیگری به درس‌هایی از تاریخ نیاز داریم. شیخ احمد قمی به ما آموخت که چگونه می‌توان از طریق گفت‌وگو، همدلی و احترام متقابل، پایه‌های صلح و دوستی پایدار را بنا کرد و وظیفه ماست که این نمونه از دیپلماسی فرهنگی و ارتباط میان ملت‌ها را به جهان معرفی کنیم. در این راستا برنامه‌های فرهنگی و پژوهشی مشترکی میان ایران و تایلند باید طراحی و اجرا شود که به معرفی هر چه بیشتر این شخصیت برجسته وخدمات او به جامعه بین‌المللی پرداخته شود.

رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند در پایان با قدردانی از تلاش‌های خاندان شیخ احمد قمی در حفظ این میراث ارزشمند، بر ضرورت برنامه‌ریزی دقیق و همکاری‌های مشترک برای گرامیداشت هفتادمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و تایلند تأکید و ابراز امیدواری کرد این نشست آغازی برای تعمیق روابط فرهنگی و اجتماعی میان ایران و تایلند باشد.

وی افزود: امیدوارم این همکاری‌ها بتواند به توسعه پایدار روابط فرهنگی، علمی و اقتصادی میان ایران و تایلند منجر شود. چون چنین رویدادهایی، فرصتی ارزشمند برای گرامیداشت میراث مشترک و ایجاد پل‌های تازه برای همکاری‌های آینده هستند.

در ادامه، نمایندگان بنیاد شیخ احمد قمی از آمادگی خود برای همکاری‌های مشترک خبر دادند و پیشنهاداتی برای برگزاری نمایشگاه‌ها، سمینارها، و پروژه‌های فرهنگی ارائه کردند. آن‌ها گفتند تقویت روابط میان دو کشور می‌تواند بستری برای گسترش تعاملات در حوزه‌های فرهنگی، اقتصادی، و آموزشی باشد.

یکی از موارد مطرح شده در این نشست، بررسی ریشه‌های تاریخی خاندان بونناک و نقش آن‌ها در تقویت روابط ایران و تایلند بود. اعضای این خاندان با اشاره به تاریخچه مهاجرت شیخ احمد قمی و نقش او در جامعه تایلند، خواستار مطالعه بیشتر بر روی اسناد تاریخی مرتبط شدند تا جنبه‌های ناشناخته این تاریخ ارزشمند روشن‌تر شود.

اعضای خاندان بونناک در این نشست پیشنهاد تأسیس یک «دهکده فارسی» در تایلند را مطرح کردند. این پیشنهاد با هدف گرامیداشت پیوندهای عمیق تاریخی میان ایران و تایلند و تقویت ارتباطات فرهنگی میان دو ملت ارائه شد که در این دهکده فارسی می‌تواند برای معرفی میراث غنی فرهنگی و تاریخی ایران به مردم تایلند و همچنین گردشگران بین‌المللی عمل کند و شامل عناصری از معماری سنتی ایرانی، مانند باغ‌های ایرانی، بازارچه‌های محلی، و نمایشگاه‌های صنایع‌دستی می‌شود.

نمایندگان خاندان بونناک اعلام کردند این دهکده نه تنها مکانی برای نمایش تاریخ و فرهنگ ایران و فضایی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی مشترک مانند جشن‌های نوروز، نمایشگاه‌های هنری و نشست‌های ادبی خواهد بود، بلکه می‌تواند به توسعه گردشگری و ایجاد فرصت‌های جدید اقتصادی در منطقه نیز کمک کند.

این پیشنهاد مورد استقبال رایزن فرهنگی ایران قرار گرفت و وی بر اهمیت برنامه‌ریزی دقیق و همکاری‌های مشترک میان دو کشور برای تحقق این ایده تأکید کرد.

زراع بی‌عیب پیشنهاد داد تیم‌های مشترک متشکل از معماران، طراحان فرهنگی، و پژوهشگران از ایران و تایلند تشکیل شوند تا ابعاد مختلف این پروژه بررسی و اجرایی شود.



منیع: خبرگزاری مهر

حاشیه‌های شاعرانه سفر پزشکیان به تاجیکستان؛ شعر در متن زندگی این‌مردم جا دارد


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: روزهای گذشته بود که دیدار دکتر مسعود پزشکیان و امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان و شعرخوانی در نشست خبری مشترک رؤسای جمهور ایران و تاجیکستان، مورد توجه رسانه‌ها و اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفت. اما شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که در این سفر یک هیئت فرهنگی شامل شاعران و پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی نیز همراه با رئیس جمهور به تاجیکستان سفر کرده بودند.

لیلا حسین‌نیا شاعر جوان تبریزی از جمله کسانی است که همراه با رئیس جمهور به تاجیکستان سفر کرده است. به بهانه این سفر و اتفاقات ادبی که در حاشیه سفر ریاست جمهوری به کشور تاجیکستان رقم خورد، سراغ لیلا حسین‌نیا رفتیم تا بیشتر درباره این سفر و اتفاقات شعری آن صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید؛

* خانم حسین‌نیا شما از شاعرانی بودید که همراه با رئیس‌جمهور به تاجیکستان رفتید و در برنامه‌های ادبی و فرهنگی این سفر شرکت کردید. درباره این اتفاق و همراهی شاعران با رئیس جمهور در سفر تاجیکستان صحبت می‌کنید؟

سفر آقای پزشکیان به تاجیکستان یک هیئت اقتصادی پر و پیمان داشت و یک هیئت فرهنگی خوب که فکر می‌کنم هماهنگی حضور شاعران و پژوهشگران را فرهنگستان زبان و ادب فارسی انجام داده بود. دلیل حضور هیئت فرهنگی هم بازگشایی مجدد «پژوهشگاه فرهنگ زبان فارسی تاجیکی» در تاجیکستان بود.

البته این پژوهشگاه سالیان طولانی در تاجیکستان در حوزه زبان فارسی تاجیکی کار کرده بود، اما مدتی بود که فعالیتش متوقف شده بود. فکر می‌کنم از جهت مالی و این نوع مسائل به مشکل خورده بودند و مدتی فعالیت نداشتند. سفر آقای پزشکیان بهانه‌ای شده بود که این پژوهشگاه دوباره آغاز به کار کند.

* این پژوهشگاه دقیقاً چه فعالیتی در حوزه زبان فارسی دارد؟

هدف این است که در حوزه گویش فارسی تاجیکی در تاجیکستان پژوهش کند و این پژوهش‌ها هم به دو رسم‌الخط فارسی و سیریلیک منتشر شود تا همه بتوانند این آثار را مطالعه کنند. همچنین گویا این پژوهشگاه برنامه دارد بخشی از شعر معاصر و آثار شاعران جوان ایران را هم با دو رسم‌الخط فارسی و سیریلیک در تاجیکستان منتشر کند. مردم تاجیکستان خیلی به شعر علاقه دارند و هنر نخست و مهم و اساسی آنها شعر است. با این‌همه شعر معاصر ما خیلی به آنها نرسیده است. تا حدی ادبیات معاصر ما را می‌شناسند ولی شعر جوان ما را نه. هدف این پژوهشگاه این است که پیوند قوی‌تری با شعر امروز ایران برقرار کند.

* چه کسانی در این سفر همراه شما بودند؟ در چه برنامه‌های ادبی شرکت کردید؟

چهره‌های مؤثری مثل خانم دکتر مریم حسینی استاد برجسته رشته زبان و ادبیات فارسی، و آقای دکتر علیرضا رحیمی عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی همراه با ما بودند. از شاعران هم آقای افشین علاء، سعید بیابانکی، حامد عسگری و من حضور داشتیم. آغازگر برنامه‌های سفر ما نشست شاعران ایران و تاجیکستان بود که با حضور وزیر فرهنگ تاجیکستان خانم «مطلوبه خان ستاریان» و آقای سیدرضا صالحی امیری وزیر میراث فرهنگی و گردشگری ما برگزار شد. این جلسه، جلسه پرباری بود و با استقبال عجیب و غریب مخاطبان تاجیکی همراه بود. من باور نمی‌کردم این تعداد مخاطب حدود سه ساعت بنشینند و شعرخوانی شاعران ایران و تاجیکستان را با لذت گوش کنند. بعد از این نشست افتتاح پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی با حضور وزیر فرهنگ تاجیکستان خانم مطلوبه خان ستاریان و آقای صالحی امیری برگزار شد. همچنین آکادمی علوم تاجیکستان نشست بسیار مفیدی با حضور پژوهشگران ایران و تاجیکستان داشت که سخنرانی‌های خیلی خوبی در آن صورت گرفت. به ویژه آقای دکتر علیرضا رحیمی سخنرانی خیلی خوبی درباره اهمیت نسخ خطی تاجیکستان داشتند.

می‌دانید که نسخ خطی در ایران خیلی مدون و منظم است و ما خیلی راحت می‌توانیم به کتابخانه‌های ملی، مجلس و آستان قدس دسترسی داشته باشیم، اما این امکان برای نسخ خطی که در تاجیکستان به زبان فارسی وجود دارد، امکان‌پذیر نیست. من از خانم حسینی و آقای رحیمی سوال پرسیدم و آنها گفتند عملاً امکانش نیست که به نسخ خطی تاجیکستان دسترسی پیدا کنیم؛ چون این کتاب‌ها مرتب و منظم و فهرست‌بندی نشده‌اند. پیشنهادی که آقای رحیمی در سخنرانی مطرح کرد این بود که در حوزه نسخه‌برداری بین ایران و تاجیکستان یک همکاری صورت بگیرد. از آن جمله این که از نسخه‌های خطی تاجیکستان نسخه‌برداری الکترونیکی شود و دسترسی علمی به آنها راحت‌تر باشد.

* یکی از برنامه‌های شما حضور در شهر حصار تاجیکستان بود که شهری تاریخی و فرهنگی در این کشور است. درباره برنامه‌های ادبی که در شهر حصار داشتید هم بگویید. استقبال شاعران حصار از شما در نشست شعرخوانی که در این شهر داشتید چگونه بود؟

همان‌طور که گفتید حصار شهری تاریخی است که قدمتش به دوره سامانیان می‌رسد و قبل از آن هم تاریخچه بزرگی دارد. حصار یک شهر فرهنگی بسیار مهم در تاجیکستان است و ما مهمان شهردار آنها بودیم. در حصار استقبال خیلی عجیب و غریبی از شاعران ایران داشتند که برای ما هم تازگی داشت. در آثارخانه ملی تاجیکستان، یا همان موزه ملی، میزبان ما بودند و ما در کنار بحث‌های شعری و ادبی، از این موزه هم بازدید داشتیم. بعد هم در ضیافت ویژه معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان آقای «دولت صفر» شرکت کردیم. آقای دولت صفر خودشان هم شاعر هستند و ارتباط خیلی خوبی با شاعران دارند. من ایشان را از قبل می‌شناختم، چون تاجیک‌ها زیاد به تبریز می‌آمدند و گاهی با این عزیزان تعامل داشتیم. به دلیل اینکه «کمال خجندی» از شاعران و عارفان سرشناس خجند تاجیکستان در تبریز دفن است، تاجیک‌ها زیاد به تبریز می‌آمدند. کمال خجندی برای تاجیکی‌ها خیلی اهمیت دارد و حضور این شاعر در تبریز خودش فرصتی برای تعاملات فرهنگی است.

* پس این اولین‌بار نبود که با شاعران تاجیکی روبرو می‌شدید.

بله. بارها خانم گلرخسار، خانم فرزانه خجندی، آقای وهاب‌زاده و این دوستان را در تبریز دیده بودم. اما این سفر پیوندها را استوارتر و بهانه‌ها را برای ارتباطات بیشتر کرد. واقعاً استقبال مردم و مسئولان تاجیکستان از ما فوق‌العاده بود. ما مهمان معاون وزیر فرهنگ تاجیکستان بودیم که برای شاعران مهمانی ویژه‌ای در نظر گرفته بودند و این برای من خیلی جالب بود. چون معمولاً وقتی یک هیئت اقتصادی بلندپایه همراهِ رئیس جمهور است، توقعی نیست که تا این حد از هیئت فرهنگی استقبال شود. ولی تاجیک‌ها نشان دادند که فرهنگ برای آنها خیلی مهم و اساسی است.

حاشیه‌های شاعرانه سفر پزشکیان به تاجیکستان؛ شعر در متن زندگی این‌مردم جا دارد

* نقش شاعران را در هموار کردن تعاملات بین ایران و تاجیکستان چه‌قدر جدی می‌دانید؟

اگر ایران می‌خواهد در تاجیکستان حرکتی در جهت گسترش روابط داشته باشد، بهترین مسیر آن بهره‌مندی از شاعران و همکاری‌های فرهنگی است. چون ما یک زبان و فرهنگ مشترک داریم. فکر کنم تاجیکستان تنها کشوری است که ما برای حضور در آنجا نیاز به تغییر زبان و تغییر بافت ذهنی و فرهنگی نداریم. ما اشتراکات فرهنگی زیاد و خاطرات مشترک فراوانی در تاریخ ایران و تاجیکستان داریم. ضمن اینکه تاجیک‌ها بسیار از ایرانی‌ها سپاسگزار هستند که نخستین کشوری بوده که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته است. این خیلی برایشان اهمیت دارد و ما این مسأله را مدام در هر دیداری با هر سطحی از مسئولان فرهنگی این کشور داشتیم، می‌دیدیم.

بارها این را یادآوری می‌کردند که شما اولین کسانی بودید که استقلال ما را به رسمیت شناختید و جنگ‌های داخلی ما به کمک شما به پایان رسید. همه این اشتراکات مسیرهایی برای ایجاد ارتباط بین ایران و تاجیکستان هستند. مردم تاجیکستان بسیار ایرانی‌ها را دوست دارند و این موقعیت خیلی خوبی است که به تاجیکستان نزدیک شویم و تعاملات فرهنگی و اقتصادی را افزایش دهیم.

* از نظر کیفی شعر تاجیکستان چگونه است؟ اگر بخواهید مقایسه‌ای با شعر معاصر ایران داشته باشید، در چه جایگاهی قرار می‌گیرند؟

شعر تاجیکستان در شعر فارسی بسیار بسیار پیشرفته است. یکی از دلایلش این است که تشکل‌های خیلی خوبی دارند. «اتفاق هنرمندان تاجیکستان» یک تشکل نیرومند است و در حوزه شعر کارهای جدی می‌کنند و واقعاً پیشرو هستند. ضمن اینکه علاقه بسیاری زیادی هم به شعر دارند. یکی از جلسات شعرخوانی ما و شاعران تاجیک در شهر دوشنبه بود، اما شاعران بسیاری از شهر خجند که فاصله زیادی با دوشنبه دارد در این برنامه شرکت کردند. خجند در تاجیکستان مثل شیراز در ایران است؛ شهری ادبی و فرهنگی که پایتخت فرهنگی تاجیکستان هم محسوب می‌شود. شاعران زیادی از خجند خودشان را به دوشنبه رسانده بودند تا در کنار شاعران ایران شعر بخوانند. وقتی شاعران تاجیک شعر می‌خوانند متوجه می‌شوی که اینها مدام در حال کشف فضاهای جدید هستند. با اینکه خودشان شعرهای تر و تازه‌ای دارند، علاقه‌شان به هم‌نشینی با شاعران ایرانی خیلی زیاد است. یک نکته مهم و جالبی که در شعر تاجیکستان قابل الگوگیری است، توجه به مسأله «میهن» است. هر شعری که این عزیزان می‌خوانند دو تا مضمون اساسی دارد؛ یکی میهن و دیگری مادر.

درباره میهن‌پرستی، ملی‌گرایی، وطن و زبان فارسی بسیار جدی و غیرت‌مند هستند. مثلاً شاعران جوانی در تاجیکستان هستند که بدون آنکه کسی به آنها بگوید، به صورت خودجوش برای زبان فارسی شعر نوشته‌اند. موضوع و مقام «مادر» هم برایشان خیلی برجسته است؛ نه به اندازه ما در ایران و شعر فارسی داخل ایران، ولی از موضوعات خیلی مهم در شعر و فرهنگ آنها موضوع مادر است. همین دو محور می‌تواند پلی برای گفتگوی فرهنگی بین شاعران ایران و تاجیکستان باشد.

* درباره شعر و شاعران تاجیکستان نکاتی گفتید تازگی داشت. فکر می‌کردم به خاطر خط سیریلیک، توجه و انس با شعر در تاجیکستان بسیار کم شده است. درباره شاعران شاخص تاجیکستان بیشتر توضیح می‌دهید؟ مثلاً آنها شاعرانی مثل منزوی، بهمنی، اخوان، علی معلم و… دارند؟

بله. خانم گلرخسار یک شاعر مطرح است که اگر بخواهیم مثلاً یک نظیر برای ایشان در ایران انتخاب کنیم، در حد آقای بهمنی برای مردم تاجیکستان مهم است. همچنین خانم فرزانه خجندی برای آنها مثل حسین منزوی یا سیمین بهبهانی برای ماست. یعنی چهره‌هایی را دارند که همین امروز و همین الآن بشود آنها را به‌عنوان چهره جریان‌ساز در شعرشان مثال زد. بنا بر این، من احتیاط می‌کنم و می‌گویم اگر شعر تاجیکستان از شعر ما جلوتر نباشد، عقب‌تر هم نیست و به اندازه شعر ایران پویایی و حرکت دارد. اینطور نیست که در رودکی مانده باشند. البته آنها رودکی را بسیار می‌پرستند و در هر موسیقی که در تاجیکستان شنیدیم، یکی دو بیتی از رودکی هم در آن بود. اما اینطور نیست که در رودکی مانده باشند و درجا زده باشند. در همین سفر چند نفر از شاعران تاجیک کتاب‌های شعرشان را به من دادند تا بخوانم. چندتا از آنها به خط سیریلیک بود که من نتوانستم بخوانم ولی یکی دو تا از آنها خط فارسی هم داشت. ضمن اینکه شعرهای خوبی از آنها در نشست‌های مشترک شنیدیم.

* چرا کتاب شعر را به دو رسم‌الخط فارسی و سیریلیک منتشر می‌کنند؟

برداشت من از چاپ دوخطه کتاب‌های شعر این است که می‌خواهند این ارتباط ایجاد شود و ما هم در ایران شعر آنها را بخوانیم. شاعران تاجیکستان ایران را به عنوان یک وطن، یا به عبارت بهتر یک وطن فرهنگی می‌دانند. این خیلی مهم است. اگر به این علاقه‌ها و پیوندها توجه کنیم، از همه‌نظر اتفاقات خوبی برای ایران و تاجیکستان می‌افتد. من به آینده پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیکی خیلی امیدوار هستم. وزارت فرهنگ ما و سفارت ما در تاجیکستان باید این تعاملات را خیلی جدی بگیرند و از هرگونه تعامل فرهنگی بین این کشور استقبال کنند.

البته ما یک دوره‌ای ارتباطات خیلی خوبی با شاعران و ادیبان تاجیکستان داشتیم؛ خود من بارها و بارها میزبان شاعران تاجیک بودم، اما این ارتباط در سال‌های اخیر کمرنگ شده است. این ارتباط به هر دلیلی که قطع شده، باید دوباره برقرار شود. می‌دانیم که در کشور ما خیلی وقت‌ها پول‌ها در جاهای اشتباه خرج می‌شود. آیا واقعاً ما بودجه‌ای نداریم که روی چنین مسأله مهمی مثل زبان و ادبیات فارسی سرمایه‌گذاری کنیم؟

* اگر بخواهید این سفر را در یکی دو جمله شرح دهید، چه می‌گوئید؟ درباره شعر تاجیکستان چه آموختید که تازگی داشت؟

حقیقتش شاعران در تاجیکستان به اندازه یک قدیس و الهه پرستیده می‌شوند. شاید باورتان نشود، ولی استقبال‌هایی که از ما به عنوان شاعران ایرانی می‌شد، خیلی خوب و همدلانه و صمیمی بودند. اولاً مردم تاجیکستان ایرانی‌ها را خیلی دوست دارند که بحث آن جداست؛ یعنی شما به عنوان ایرانی هر جایی که در تاجیکستان حضور داشته باشی، یک محبوبیت خاصی داری. وقتی شاعر بودن بر این محبوبیت افزون می‌شود، این رابطه محبت‌آمیز و قلبی چندبرابر می‌شود. این شکلی است که حتی پول خرید را هم از شما نمی‌گیرند. شعر در متن زندگی مردم تاجیکستان حضور دارد و کودکان‌شان از رودکی شعر می‌خوانند. در کل تاجیکستان کشور شعر است.

* یکی از شیرینی‌های این سفر هم شعرخوانی رؤسای جمهور ایران و تاجیکستان بود که مورد توجه قرار گرفت.

بله. این نشان می‌دهد با شعر می‌توان راه‌ها را هموار کرد و بین ایران و تاجیکستان تعاملات فرهنگی و رسانه‌ای بسیاری را شروع کرد. به شرط اینکه یک برنامه‌ریزی دقیق صورت بگیرد و جدیتی در کار باشد.



منیع: خبرگزاری مهر

نمایش مستند «دیوان حافظ سارایوو» در بوسنی


به گزارش خبرگزاری مهر، در مراسمی به مناسبت ۴۸۸ امین سالگرد تأسیس کتابخانه غازی خسروبیگ سارایوو در محل این کتابخانه برگزار شد، فیلم مستند «دیوان سارایوو – سفرنامه یک نسخه خطی» (روایت روند انتقال و مرمت نسخه خطی دیوان حافظ کتابخانه غازی خسروبیگ سارایوو در مشهد) برای نخستین بار به نمایش درآمد.

در این‌مراسم از کتابخانه آستان قدس رضوی و رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بوسنی و هرزگوین به واسطه فعالیت‌ و حمایت از کتابخانه غازی خسروبیگ تقدیر شد. فیلم مستند «دیوان سارایوو – سفرنامه یک نسخه خطی» با همکاری رسانه جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین و اداره کل همکاری‌های رسانه‌ای و فضای مجازی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تهیه شده است.

این‌فیلم، روایت سفر نسخه منحصر به فرد و چهارصد ساله دیوان حافظ شیرازی کتابخانه غازی خسروبیگ سارایوو است که با همکاری آستان قدس رضوی، رایزنی فرهنگی و سفارت کشورمان در بوسنی و هرزگوین و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در شهریورماه سال ۱۴۰۳ برای مرمت به مشهد منتقل و مرمت آن زیر نظر کارشناسان کتابخانه آستان قدس رضوی انجام شد.

در این مراسم، رئیس‌العلماء جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین گفت: کتابخانه غازی خسروبیگ یکی از پایه‌های جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین است. به نظر می‌رسد کتابخانه لازم است پروژه‌هایی که این نهاد را در داخل و خارج از بوسنی مطرح و محترم کرده‌اند، ادامه دهد. وی افزود: کتابخانه در تلاش است در عرصه علمی بین‌المللی گام‌هایی بردارد و علاوه بر وظایف روزمره خود، میراث ما را به محافل اروپایی و جهانی معرفی کند.

همچنین جنان هاندژیچ مدیر کتابخانه غازی خسروبیگ، در این مراسم گفت: کتابخانه امروز با افتخار ۴۸۸ امین سالگرد تأسیس خود را جشن می‌گیرد. این مراسم سالگرد تحت تأثیر مرمت نسخه خطی دیوان حافظ شیرازی، شاعر بزرگ کلاسیک فارسی، قرار گرفته است که با نظر کارشناسان به‌خوبی در شهر مشهد در ایران مرمت شد. هر نسخه خطی تنها یک کتاب نیست، بلکه اثری هنری و یک میراث تاریخی-فرهنگی است، اما دیوان حافظ شیرازی به‌واسطه وجه هنری خود اهمیت دوچندان دارد.

وی افزود: امیدواریم این شاهکار هنر اسلامی به یکی از جاذبه‌های گردشگری سارایوو بدل شود. امروز همچنین فیلم مستندی را معرفی می‌کنیم که درباره سفر خاص این نسخه خطی، به مشرق دور و مشهد، تهیه شده است.

فیلم مستند «دیوان سارایوو؛ سفرنامه یک نسخه خطی» ضمن روایت روند انتقال نسخه خطی به مشهد، مراحل مرمت اثر و معرفی کتابخانه آستان قدس رضوی، در مصاحبه با اساتید دانشگاهی از جمله دکتر منیر درکیچ استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سارایوو و دکتر وحیدین پرلیویچ استاد گروه زبان آلمانی دانشگاه سارایوو (در خصوص تأثیرگذاری حافظ بر گوته) و شخصیت‌های علمی و فرهنگی دیگر، به بررسی تأثیر فرهنگی و هنری حافظ در بوسنی و هرزگوین و جهان می‌پردازد.

این‌مستند علاوه بر نمایش در مراسم یاد شده، طی روزهای آینده از تلویزیون BIR، رسانه جامعه اسلامی بوسنی و هرزگوین نیز پخش خواهد شد. مستند «دیوان سارایوو؛ سفرنامه یک نسخه خطی» در سامانه دماوند نیز واسپاری شده و قابل مشاهده است.

کتابخانه تاریخی غازی خسروبیگ سارایوو درسال ۱۵۳۷ میلادی به دست غازی خسروبیگ از حکمرانان عثمانی تأسیس و هم اکنون بزرگترین کتابخانه در بوسنی و هرزگوین و یکی از مهمترین مؤسسات فرهنگی در زمینه حفظ میراث شرقی و اسلامی در شرق اروپا محسوب می‌شود. در بخش نسخ خطی این کتابخانه، بیش از ده هزار نسخه بی نظیر خطی به زبان‌های عربی، ترکی و فارسی (شامل بیش از ۶۰۰ نسخه خطی فارسی) نگهداری می‌شود.

استقبال از دور جدید آموزش خوشنویسی در بوسنی و هرزگوین

دور جدید کلاس‌های آموزش خوشنویسی با حضور ۲۴ هنرجو در نگارخانه رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری ایران در سارایوو و ۱۰ هنرجو در مرکز فرهنگی کشورمان در شهر موستار آغاز شد.

در شهر سارایوو هنرجویان زیر نظر استاد عبدالحق حاجیمیلیچ، استاد خوشنویسی و فارغ التحصیل رشته تاریخ هنر، این هنر ایرانی‌اسلامی را فرا می‌گیرند. عبدالحق حاجیمیلیچ با بیش از شصت هزار دنبال کننده در فضای مجازی، یکی از پر مخاطب ترین هنرمندان بوسنی و هرزگوین است. این دوره آموزشی در طول هفت هفته در دو گروه برگزار خواهد شد.

نمایش مستند «دیوان حافظ سارایوو» در بوسنی

همچنین دوره جدید آموزش خوشنویسی خط نستعلیق در رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بوسنی و هرزگوین -شهر موستار – آغاز شد. در این دوره هنرجویان زیر نظر استاد منیب ابرادوویچ، استاد برجسته خوشنویسی بوسنی و هرزگوین به یادگیری این هنر خواهند پرداخت. در این‌دوره تعداد ۱۰ هنرجو ثبت نام کرده‌اند که کلاس‌های ایشان طی هشت هفته روزهای پنجشنبه از ساعت ۱۷ تا ۲۰ در محل مرکز فرهنگی رایزنی فرهنگی سفارت ج. ا. ایران در شهر موستار برگزار خواهد شد.

منیب ابرادوویچ استاد این دوره، هنر خوشنویسی را در کشورهای مصر و کویت آموزش دیده و از معدود هنرمندان بوسنیایی است که به خط نستعلیق مسلط می‌باشد. خوشنویسی برج ساعت مکه توسط این هنرمند بوسنیایی، نشان از چیرگی وی در این هنر دارد. هر دو استاد خوشنویسی، در سال ۱۴۰۱ از سوی رایزنی فرهنگی سفارت کشورمان و به میزبانی اداره کل بین المللی تبلیغ به نمایشگاه بین المللی قرآن کریم تهران اعزام شده و آثار خود را در معرض دید مخاطبین ایرانی قرار دادند.

هنر خوشنویسی در بوسنی و هرزگوین هنری دینی و قرآنی قلمداد می‌شود و تاریخچه‌ای طولانی در این کشور دارد. خوشنویسان برجسته ای در تاریخ این کشور به خلق آثار هنری پرداخته اند.

رایزنی فرهنگی سفارت کشورمان در بوسنی و هرزگوین در تلاش است با برگزاری منظم کلاس‌های آموزشی مرتبط با هنرهای ایرانی‌اسلامی، ضمن رونق بخشیدن به مراکز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بوسنی و هرزگوین و جذب مخاطبین جدید، غنای هنر ایرانی در عرصه‌های مختلف را به مخاطبین معرفی کند.



منیع: خبرگزاری مهر

روح آزاد تصنیف‌گوی خوش‌نوا و خوشنویس؛ مرور زندگی و مبارزات عارف قزوینی


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: مهدی نورمحمدی پژوهشگر و نویسنده و سندشناس است، از او ۳۸ عنوان کتاب در زمینه‌های تاریخ، ادبیات، موسیقی و خوشنویسی به چاپ رسیده که ۷ عنوان آن دربارۀ عارف قزوینی است: عارف قزوینی نغمه سرای ملی ایران، انتشارات عبید زاکانی، ۱۳۷۸ / خاطرات عارف قزوینی، با مقدمۀ استاد ایرج افشار، انتشارات سخن، ۱۳۸۸، چاپ دوم ۱۳۹۵ / دیوان عارف قزوینی، به همراه اشعار چاپ نشده، انتشارات سخن، ۱۳۸۹، چاپ دوم با ویرایش و تجدید نظر ۱۴۰۳ / نامه‌های عارف قزوینی، انتشارات نگاه، ۱۳۹۱، چاپ دوم با ویرایش، تجدید نظر و اضافات، اردیبهشت ۱۴۰۰، چاپ سوم خرداد ۱۴۰۰، چاپ چهارم آبان ۱۴۰۲ / اخبار عارف قزوینی در مطبوعات از دوره قاجار تا عصر حاضر، نشر علم، ۱۳۹۹ / عارف موسیقی دان، انتشارات ماهور، ۱۴۰۰، چاپ دوم آذر ۱۴۰۲ / عارف قزوینی و شاعران زمانه‌اش، انتشارات علمی، ۱۴۰۰.

به مناسبت سالروز درگذشت این هنرمندِ شاعر پرشور از نورمحمدی پرسش‌هایی درباره عارف پرسیدیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

* آقای نورمحمدی شما چند کتاب درباره عارف قزوینی نوشته آید و دیوان او را هم جمع کرده و به چاپ رسانده‌اید. از نگاه شما عارف چگونه مردی بوده است؟

عارف قزوینی یکی از مشهورترین و اثرگذارترین شخصیت‌های ادبی و هنری ایرانی از دورۀ مشروطیت تا عصر حاضر است. وی که شخصیتی مرکب از استعدادهای گوناگون داشت، با وقوع انقلاب مشروطه و وزیدن نسیم روح بخش آزادی، هنرهای خود را به خدمت آرمان‌های این انقلاب بزرگ مردمی درآورد و با صداقت و صمیمیتی که در این راه بروز داد ملقب به عنوان باارزش شاعر ملی شد، عنوانی که هنوز هم از ارزش و اعتبار آن کاسته نشده است.

روح آزادِ تصنیف گویِ خوش نوا و خوشنویس؛ مرور زندگی و مبارزات عارف قزوینی

عارف شیدا و شیفته وطن خویش بود و عمر را بر سر این عشق شورانگیز به پایان برد. به گفته صاحب نظران، در عصر مشروطه هیچ سخنی نتوانسته مانند کلام او در دل‌های مردم اثر کند و آنان را به خیزش و تکاپو وادارد. اگرچه آثار ادبی و هنری عارف به بیش از یک سدۀ گذشته تعلق دارد، از تازگی آن به هیچ وجه کاسته نشده و خواندن و شنیدن آنها همچنان دلپذیر و شنیدنی است. از همین روی باید گفت عارف از جمله شخصیت‌هایی است که نامشان در حافظه جمعی ایرانیان ثبت شده است.

* به نظر می‌آید عارف شخصیتی چند وجهی است. در چه ابعادی می‌توان او را شناخت؟

شخصیت عارف از سه بُعد هنر، ادب و سیاست حائز اهمیت و بررسی است. عارف زادۀ انقلاب مشروطیت است و این انقلاب مشروطیت بود که ذوق، استعداد و هنر عارف را شکوفا کرد و آن را در خدمت آرمان‌های آزادی خواهی و مشروطه طلبی قرار داد. اگر انقلاب مشروطیت به وقوع نمی‌پیوست، نام عارف این گونه در ادبیات و موسیقی ایران جاودانه نمی‌شد. زندگی عارف مشحون از حوادث گوناگون است. خلاصۀ زندگی او این بیت از اوست که در روی سنگ مزارش حک شده است:

عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت

تاریخ زندگی همه در دردسر گذشت

* چه حوادثی در زندگی او رخ داده که به دردسر تعبیرش می‌کند؟

به طوری که گفتم زندگی عارف بسیار پرماجرا و دارای نوسان ای گوناگون بوده است؛ اما اگر بخواهیم آن را با بزنگاه‌ها و حوادث مختلف تاریخی تطبیق دهیم، باید بگوییم که پیوستن به انقلاب مشروطیت و هواداری از آن، پیوستن به نهضت خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان و طرفداری از نهضت جمهوری از مهم‌ترین حوادث زندگی او به شمار می‌رود.

روح آزادِ تصنیف گویِ خوش نوا و خوشنویس؛ مرور زندگی و مبارزات عارف قزوینی

* چه هنرهایی داشت؟

عارف شاعر، تصنیف ساز، خوشنویس و موسیقی دان مشهور عصر مشروطیت است، او در اواسط سال ۱۲۵۷ خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. از نوجوانی موسیقی را در قزوین نزد حاج صادق خرازی، ملأ کریم جناب و سید جعفر مجتهد لنگرودی آموخت و خوشنویسی را نیز در همین شهر از محمدرضا کتابفروش، شیخ علی سکاک و شیخ رضا شالی فرا گرفت و در اثر پشتکار و تمرینات مداوم در خط شکسته و نستعلیق تبحر یافت. خودش در سرگذشت خود نوشته است که در سن ۱۴ سالگی به قدری خط را خوب می نوشته است که در آن اوقات خط وی را برای عبرت اعیان زاده‌های قزوین قطعه کرده، نگاه می‌داشتند.

* از زندگی خانوادگی او چیزی در دست هست؟ ازدواج یا فرزند؟

عارف در ابتدای جوانی دلباخته دختری به نام خانم بالا در قزوین شد، ولی به علت مخالفت پدر و مادر دختر نتوانست به محبوبۀ خود برسد. این حادثه اثر ناگواری بر روح و روان وی بر جا گذاشت.

پس از این ازدواج نافرجام، عارف به تهران رفت و با وقوع انقلاب مشروطیت به این انقلاب بزرگ مردمی پیوست و هنر خود را در خدمت این انقلاب بزرگ مردمی قرار داد. اشعار و تصنیف‌های که در کنسرت‌ها با صدای دلنشین خود اجرا می‌کرد، نقش مهمی در بیداری مردم داشت و انگیزۀ آنان را در مبارزه با استبداد و استعمار بیشتر می‌کرد. او در این دوران، از سوی آزادی خواهان و رجال سیاسی و روزنامه نگاران عصر مشروطه به عنوان باارزش «شاعر ملی» ملقب شد. عنوانی که هنوز هم از ارزش و اعتبار آن کاسته نشده است.

* تصنیف‌های او چه ویژگی دارند که این‌طور محبوب بوده و هستند؟

تصنیف‌های عارف علاوه بر بُعد موسیقایی، هنری و زیبایی شناسی، دربردارندۀ یک دورۀ مختصر تاریخ ایران از فتح تهران تا نهضت جمهوری است.

* تجربه این روح هنرمند از ورود به دنیای سیاست و مبارزه چگونه بوده؟

جالب است، عارف در بحبوحه جنگ جهانی اول به همراه عده‌ای از رجال سیاسی که از مخالفین روس و انگلیس و طرفدار آلمان بودند به عثمانی مهاجرت کرد و در این مسافرت که به «سفر مهاجرت» مشهور شد با سید حسن مدرس و میرزاده عشقی هم سفر بود.

عارف پس از چهار سال دربه دری و دوری از وطن، در بهار سال ۱۲۹۸ با کوله باری از تجربیات اقامت در عراق و عثمانی به ایران بازگشت و در این مدت به ماهیت برخی از رجال سیاسی ایران که دم از وطن دوستی می‌زدند اما به بیگانگان وابستگی داشتند بهتر پی برد.

* و کی با کلنل پسیان آشنا و همراه شد؟

در سال ۱۳۰۰ به قیام خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان پیوست و از آنجا که او را ناجی ایران می‌دانست، وی را با نادر مقایسه کرد. عارف در خاطرات خود نوشته است که در تحریک کلنل محمدتقی خان پسیان به قیام نقش اساسی و محوری داشته است.

پس از کشته شدن کلنل محمدتقی خان پسیان، عارف که از حوادث روزگار بسیار نومید و بدبین و افسرده و فرسوده‌تر شده بود به تهران بازگشت و با بلند شدن زمزمه جمهوریت و خلع قاجاریه از سلطنت به نهضت جمهوری پیوست و با به روی صحنه بردن کنسرت جمهوری در اسفند سال ۱۳۰۲ در گراند هتل به طور تمام قد از این نهضت طرفداری کرد.

* این شکست‌های پیاپی چه تأثیری بر روح و جسم او گذاشت؟

پس از شکست نهضت جمهوری، از سال ۱۳۰۶ خورشیدی برای معالجه حنجره و سینۀ بیمار خود به همدان رفت و تا پایان عمر در این شهر به طور منزوی می‌زیست و به جز معدود دوستان خود با افراد دیگر ارتباط چندانی نداشت. او که مجبور به اقامت در همدان بود، از طرف حکومت تحت نظر بود تا با کسی مراودات و ارتباط سیاسی نداشته باشد. عارف در شب دوم بهمن سال ۱۳۱۲ درگذشت و در صحن مقبرۀ بوعلی سینا به خاک سپرده شد.

* میراث عارف را چه می‌توان دانست؟

او به تنهایی چند هنر داشت. شعر خوش می‌سرود، آهنگ خوب می‌ساخت، خط خوش می‌نوشت، آواز را خوش می‌خواند و ساز را نیکو می‌نواخت. اما از اینها که بگذریم مهمترین میراث فکری و عقیدتی عارف عشق به وطن بود. به تعبیر مرتضی نی داود _نوازندۀ مشهور تار_ عارف عاشق ایران بود.

روح آزادِ تصنیف گویِ خوش نوا و خوشنویس؛ مرور زندگی و مبارزات عارف قزوینی

* اثر عارف قزوینی را کجای زندگی‌مان می‌توانیم ببینیم؟

ببینید، از مشروطه به بعد مکاتب گوناگونی بر جامعه ایران اثر گذاشته است و مردم ایران که پس از مشروطه به دنبال آزادی، عدالت و قانون بودند فریفته و دنباله رو جریانات مختلف سیاسی شده‌اند، ولی هیچیک از این مکاتب و جریانات نتوانسته‌اند پاسخگوی خواسته‌های ملت باشند و در اثر گذشت زمان نقایض این مکاتب آشکار شده است.

یکی از این مکاتب جریانات چپ و تمایل به آموزه‌های سوسیالیسم است. از سال ۱۳۰۰ به بعد که هنوز اسلام سیاسی و اندیشه‌های ظلم ستیزانه اسلامی وارد عرصه اجتماع و سیاست ایران نشده بود، تنها مکتبی که ادعا داشت می‌تواند عدالت اجتماعی را برقرار سازد و ریشه بی عدالتی را از بیخ و بُن برکند سوسیالیسم بود. به همین دلیل، بسیاری از روشنفکران و مبارزین سیاسی بدون اینکه حتی به مبانی ماتریالیستی سوسیالیسم و کمونیسم گرایشی داشته باشند، به امید برقراری عدالت اجتماعی و از بین رفتن تبعیض‌ها، نابرابری‌ها و ظلم‌ها و ستم‌ها به این جریان تازه نفس سیاسی که هنوز معایب و ناکارآمدی‌های آن آشکار نشده بود پیوستند و آن را آرمان خود دانستند. پیوستند. اما گذشت زمان ثابت کرد که کمونیسم و سوسیالیسم خود بزرگترین مخرب اساس آزادی‌های فردی و اجتماعی بوده است، این مسلک به گونه‌ای امتحان خود را بد داده و مبانی فکری آن به گونه‌ای دچار فروپاشی شده که باید آن را در موزه‌های تاریخی جست.

* این مکاتب هرکدام چند صباحی بودند و رفتند، ولی میهن‌دوستی و وطن‌خواهی ایران تغییر نکرده است.

به اعتقاد من، دیگر مکاتبی که مردم ایران به آن‌ها دلبستگی پیدا کردند نیز به دلیل بازخورد و نتیجه نامطلوب، سرنوشتی همچون سوسیالیسم و کمونیسم پیدا کرده‌اند و همین سبب شده که گرایش‌های وطن دوستی، ملی گرایی و وطن خواهی که میراث فکری و عقیدتی عارف است بار دیگر شدت یابد و فراگیر شود.

برای مثال، گرایش به شاهنامه و شاهنامه خوانی و علاقه به مظاهر ملی در مدارس و بخصوص در نسل جوان به شدت در جای جای کشور در حال فراگیر شدن است. اگر نیک و به دقت بنگریم، کشورهایی که دارای گرایش‌های ملی گرایانه و وطن دوستانه هستند، نسبت به دیگر کشورها پیشرفته ترند و مردم آن کشورها از رفاه و توسعه بیشتری برخوردارند. بنابراین، عارف و پیام او را می‌توانیم در گرایشات وطن دوستانۀ جامعۀ ایران بهتر ببینیم.

* اگر عارف قزوینی در تاریخ ما نبود، امروز چه چیزی کم داشتیم؟

عارف نخستین موسیقی دانی بود که تمایلات آزادی خواهی را وارد موسیقی ایران کرد. تا پیش از عارف، بیشتر تصنیف‌های موسیقی ایرانی دارای مضامین عاشقانه و یا مضامین نازل و کم ارزش و حتی مضامین رکیک بود. عارف در دیوان خود، نمونه‌هایی از این گونه تصنیف‌ها را به دست داده است و اگر این گونه تصنیف‌ها را با تصنیف «از خون جوانان وطن» مقایسه کنیم، درخواهیم یافت که عارف چه خدمتی به موسیقی و حتی ادبیات ایران پس از مشروطه کرده است.

عارف به همراه درویش خان اولین موسیقی‏دانی است که کنسرت را در ایران بنا نهاد. علاوه بر این، عارف اولین بنیانگذار کنسرت سیاسی در ایران نیز محسوب می‌شود و تا پیش از او، مردم نمی‌دانستند که از کنسرت نیز می‌توان برای بیان مقاصد سیاسی و اجتماعی استفاده کرد.

در واقع او با استفاده از سلاح موسیقی و اجرای آواز رو در رو، حس وطن‏پرستی، بیگانه ستیزی و مبارزه با جهل و استبداد را در مردمی که بیشتر آنان از داشتن سواد محروم بودند، بیدار می‌کرد. اشخاصی که در کنسرت‌های عارف حضور داشته‌اند، جملگی بر تأثیر شگرف این کنسرت‌ها بر ضمیر پنهان شنوندگان تأکید کرده‌اند.

روح آزادِ تصنیف گویِ خوش نوا و خوشنویس؛ مرور زندگی و مبارزات عارف قزوینی

*جالب است که این کنسرت‌ها با وجود نوظهور بودن مخاطب داشته‌اند. به نظر می‌آید آن زمان کنسرت رفتن عملی روشنفکرانه بوده و با عامه مردم ارتباط برقرار نکند.

با توجه به اینکه در آن روزگار تنها پنج درصد از مردم ایران باسواد بودند، روش عارف در برقراری ارتباط با مردم از طریق کنسرت، روش منحصر به فرد و بسیار موفقی بود که دیگر شاعران عصر بیداری از آن بی بهره بودند.

بررسی اعلان کنسرت‌های عارف و ادبیات و عباراتی همچون: «زنده کننده موسیقی» و «تجدیدکننده ادبیات» که از سوی مدیران جراید در وصف عارف به کار رفته، نشانگر این نکته است که کنسرت‌های عارف در آن دوران، در حکم یک رویداد بزرگ فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی در آن روزگار بوده است.

* این تجربه که از دوره عارف قزوینی شروع شد، روی موسیقی آزادی‌خواهانه و مبارزه‌های بعد از او هم اثر داشت؟

بله، تجربه عارف در به کار بردن مضامین سیاسی و آزادی خواهی با موسیقی، چراغ راه اعضای کانون شیدا و عارف در انقلاب سال ۱۳۵۷ بود و شاید اگر عارف و تجربۀ او نبود، آنها نمی‌توانستند همسو با تحولات اجتماعی روز، آثار ارزنده خود را به اجرا درآورند.



منیع: خبرگزاری مهر