پس از جشنواره فجر، سخت‌گیرتر شده‌ام؛ شاعر جوان نباید مغلوب غرور شود!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: حسین دهلوی شاعر جوانی است که سال گذشته با کتاب «دلبستگی» در بخش «شعر بزرگسال» هجدهمین جشنواره شعر فجر برگزیده شد. از دهلوی پیش از این دو کتاب دیگر به نام‌های «مجنون در تهران» ‌ توسط انتشارات سپیده‌باوران و «آشفتگی» ‌ توسط انتشارات «نزدیکتر» ‌ منتشر شده است.

به بهانه نزدیک شدن به نوزدهمین جشنواره شعر فجر، سراغ دهلوی رفتیم تا درباره نگاهش به غزل، تجربه برگزیده شدن در جشنواره شعر فجر و فعالیت‌های اخیرش با او صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای دهلوی شما در جشنواره شعر فجر سال گذشته برگزیده شدید. اینکه جوان‌ترین برگزیده شعر فجر شدید، چه احساسی داشت؟ فکر می‌کنید توجه چنین جشنواره‌ای به شعر جوانان چقدر اهمیت دارد؟

اولش گمان نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفتد، اما بعد از اینکه جایزه برگزیده‌ بخش ترانه را به آقای سلیمانی دادند، متوجه شدم بنای این‌جشنواره بر جوان‌گرایی است. این‌رویکرد، نشان‌دهنده‌ توجه ویژه‌ برگزارکنندگان به استعدادهای جوان و فراهم‌آوردن فرصتی برای رشد و دیده‌شدن آن‌هاست. قطعاً توجه به شعر جوانان، نه‌تنها باعث پیشرفت و شکوفایی آن‌ها می‌شود، بلکه از دلسردی و ناامیدی ایشان نیز جلوگیری می‌کند. این حرکت، می‌تواند انگیزه‌بخش باشد و به آن‌ها این باور را بدهد که تلاش‌هایشان دیده می‌شود و ارزشمند است.

البته، شاعر جوان نیز باید مراقب باشد مغلوب غرور نشود. موفقیت‌های اولیه می‌توانند وسوسه‌انگیز باشند، اما مهم این است که شاعر جوان همواره به یاد داشته باشد که هنر، راهی طولانی و پرچالش است و نیاز به تلاش مستمر و فروتنی دارد. جایزه‌ها و تقدیرها، هرچند شیرین و انگیزه‌بخش هستند، اما نباید باعث توقف یا خودبینی شوند. شاعر جوان باید همواره در حال یادگیری و بهبود خود باشد و از تجربه‌های پیش‌رو به‌عنوان فرصتی برای رشد استفاده کند. من فکر می‌کنم جشنواره شعر فجر و رویکرد جوان‌گرایانه آن، می‌تواند الگویی برای سایر رویدادهای فرهنگی و هنری باشد تا با حمایت از جوانان، به غنای ادبیات و هنر کشور کمک کنند. امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و شاهد شکوفایی هرچه بیشتر استعدادهای جوان در عرصه‌ شعر و ترانه باشیم.

شاعر جوان نیز باید مراقب باشد که مغلوب غرور نشود. موفقیت‌های اولیه می‌توانند وسوسه‌انگیز باشند، اما مهم این است که شاعر جوان همواره به یاد داشته باشد که هنر، راهی طولانی و پرچالش است و نیاز به تلاش مستمر و فروتنی دارد. * درباره کتاب دلبستگی توضیح بدهید. این‌کتاب چه شعرهایی دارد؟ فضای مضمونی آن چه‌طور است؟

دلبستگی مجموعه‌ای است که شامل ۳۸ غزل می‌شود و بیشتر حجم آن را غزل‌های عاشقانه تشکیل می‌دهد. در کنار این غزل‌ها، چند غزل آئینی نیز در مجموعه وجود دارد که به آن تنوع و عمق بخشیده‌اند. در فرآیند ایجاد این مجموعه، سعی کردم تا حد ممکن ابتدا خودم را راضی کنم و اثری خلق کنم که برای خودم قابل‌قبول و معنادار باشد. این رضایت شخصی، برایم بسیار مهم بود، چون معتقدم اگر اثری برای خالقش رضایت‌بخش نباشد، نمی‌تواند مخاطب را نیز تحت تأثیر قرار دهد. به همین خاطر تقریباً دو سال به گزینش و ویرایش اشعار پرداختم تا بتوانم بهترین و تأثیرگذارترین اشعار را انتخاب کنم. این فرآیند، نتیجه‌اش شد کتاب دلبستگی. در این مسیر، تلاش کردم تا هر شعر به‌گونه‌ای باشد که نه‌تنها احساسات و اندیشه‌هایم را به‌درستی بیان کند، بلکه برای مخاطب نیز جذاب و تأمل‌برانگیز باشد. امیدوارم این مجموعه بتواند با مخاطبان ارتباط برقرار کند.

* چرا غزل را به عنوان قالب اصلی انتخاب کردید؟ فکر می‌کنید در ادامه هم غزل را ادامه بدهید یا به سمت دیگر قالب‌ها مثل نیمایی هم خواهید رفت؟

غزل، دریای بی‌کرانی است؛ قالبی که توانسته قرن‌ها زنده بماند و نفس بکشد و در عین کهن بودن تازه بماند، قابل احترام و ستایش است و به خاطر همین ویژگی‌هاست که به آن احترام می‌گذارم. غزل، با ظرفیت بی‌نهایتش، می‌تواند احساسات و اندیشه‌ها را در قالب کلماتی موزون و آهنگین به تصویر بکشد و هر بار با خواندنش، تازگی و عمق خود را حفظ کند. این قالب، برای من جایگاه ویژه‌ای دارد و همیشه آن را جدی‌تر و مهم‌تر از سایر قالب‌ها می‌دانم.

با این حال، قالب نیمایی نیز برایم عزیز و دوست‌داشتنی است. شاعران مورد علاقه‌ام، مانند اخوان ثالث و قیصر امین‌پور، با نیمایی‌های فوق‌العاده‌شان، این قالب را در نظرم درخشان و جذاب جلوه داده‌اند. بارها نیمایی‌های مرحوم قیصر را زیر لب زمزمه می‌کنم و از خواندن هزارباره‌شان لذت می‌برم. نیمایی‌های او، با آن زبان ساده و عمیق، همیشه مرا تحت تأثیر قرار می‌دهند و احساس می‌کنم این‌قالب نیز ظرفیت‌های بی‌شماری برای بیان احساسات و اندیشه‌ها دارد.

پس از جشنواره فجر، سخت‌گیرتر شده‌ام؛ شاعر جوان نباید مغلوب غرور شود!

* یعنی به زودی از حسین دهلوی مجموعه‌شعر نیمایی می‌خوانیم؟

با وجود علاقه‌ام به قالب نیمایی و تجربه‌ی سرودن در این قالب، فکر می‌کنم بیشتر غزل‌سرا باقی بمانم تا شاعر نیمایی. غزل برایم جدی‌تر و مهم‌تر است.

* به‌نظرتان ظرفیت‌های غزل و نیمایی چه تفاوتی با هم دارند؟

ظرفیت غزل اگر بی‌نهایت باشد، ظرفیت نیمایی را می‌توان «بی‌نهایت بعلاوه یک» دانست. نیمایی، قالب لحظه‌هاست؛ قالبی که به شاعر این امکان را می‌دهد تا بدون هیچ اضافه‌ای، لحظه‌های ناب و خالص زندگی را به تصویر بکشد. در نیمایی، هر کلمه به‌دقت انتخاب می‌شود و هر جمله، بار معنایی عمیقی را با خود حمل می‌کند. این قالب، با آزادی‌ای که به شاعر می‌دهد، اجازه می‌دهد تا احساسات و اندیشه‌ها در خالص‌ترین شکل خود بیان شوند. نیمایی، مانند پنجره‌ای است به سوی لحظه‌هایی که شاید در قالب‌های دیگر نتوان به‌راحتی آن‌ها را بیان کرد. این قالب، با ریتم و ساختار منعطفش، به شاعر اجازه می‌دهد تا بدون محدودیت‌های وزن و قافیه‌ی سنتی، به بیان احساسات و تجربیات خود بپردازد.

با این‌حال، غزل نیز با ظرفیت بی‌نهایتش، همیشه جایگاه ویژه‌ای در دل من دارد. غزل، با موسیقی کلمات و ظرافت‌های بیانی‌اش، «همیشه» مرا به سوی خود جذب می‌کند. اما نیمایی، با آن آزادی و خلوصش، «گاهی» مرا به سوی خود می‌کشاند و اجازه می‌دهد تا لحظه‌های ناب زندگی را در قالب کلمات به تصویر بکشم. در نهایت، هر دو قالب، غزل و نیمایی، هر کدام به شیوه‌ی خود، ظرفیت‌های بی‌نهایتی برای بیان احساسات و اندیشه‌ها دارند. انتخاب بین این دو، بیشتر به حال و هوای شاعر و لحظه‌ای که در آن قرار دارد بستگی دارد. برای من، غزل همیشه خانه‌ی اصلی‌ام خواهد بود، اما نیمایی نیز پنجره‌ای است به سوی لحظه‌هایی که نمی‌توان از آن‌ها گذشت.

بعد از جشنواره فجر، من سخت‌گیرتر شدم و کمتر شعر نوشتم. شاید بهتر باشد بگویم که گزیده‌تر نوشتم. برای چاپ کتاب شعر بعدی، نه عجله‌ای دارم و نه برنامه‌ای. می‌خواهم با آرامش و دقت بیشتری کار کنم و مطمئن شوم که هر شعری که در کتابم جای می‌گیرد، ارزش چاپ شدن را دارد. * بعد از جشنواره شعر فجر چه اتفاقی افتاد؟ چه‌قدر شعر نوشتید؟

همیشه بعد از جشنواره‌ها، شاعر برگزیده در کانون محبت بی‌دریغ و بی‌پایان اهل ادب قرار می‌گیرد. از انجمن‌های ادبی محلی گرفته تا انجمن‌های بزرگ و مطرح‌ترین شب‌های شعر کشور، همه به استقبال فرد برگزیده می‌آیند و او را در آغوش می‌گیرند. این محبت و توجه، هرچند شیرین و دل‌گرم‌کننده است، اما عمری کوتاه دارد؛ شاید شش یا هفت ماه بیشتر دوام نیاورد. بعد از جشنواره‌ی فجر، من سخت‌گیرتر شدم و کمتر شعر نوشتم. شاید بهتر باشد بگویم که گزیده‌تر نوشتم.

* کتاب بعدی را چه زمانی منتشر می‌کنید؟

برای چاپ کتاب شعر بعدی، نه عجله‌ای دارم و نه برنامه‌ای. می‌خواهم با آرامش و دقت بیشتری کار کنم و مطمئن شوم که هر شعری که در کتابم جای می‌گیرد، ارزش چاپ شدن را دارد. شاید این رویکرد، زمان‌بر باشد، اما برایم مهم است که کتاب بعدی‌ام، اثری باشد که بتوانم به آن افتخار کنم.

* توصیه‌ای به شاعران جوان دارید؟

آرزوی موفقیت می‌کنم؛ اول برای غزل فارسی، که همیشه برایم عزیز و گرامی بوده است. و بعد امیدوارم چرخ روزگار جوری نچرخد که شعر گفتن، دغدغه‌ی چندم شاعران هم‌عصر و هم‌نسل من شود. شعر، به‌ویژه غزل، گنجینه‌ای است که باید حفظ شود و به نسل‌های بعدی منتقل گردد. امیدوارم شاعران جوان، با عشق و علاقه‌ی بیشتری به این هنر مقدس بپردازند و آن را زنده نگه دارند.



منیع: خبرگزاری مهر

وقتی هوش مصنوعی جای والدین را می‌گیرد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدمهدی سیدناصری، حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته، نوشته است:

کودکان امروز در دنیایی زندگی می‌کنند که بیش از هر زمان دیگری توسط سامانه‌های هوشمند و الگوریتم‌های پنهان هدایت می‌شود. انتخاب موسیقی، بازی، فیلم، کارتون یا حتی کتابی که به آنان پیشنهاد می‌شود، نه از سوی والدین یا مربیان فرهنگی، بلکه از سوی سازوکارهای نرم‌افزاری‌ای تعیین می‌شود که بر اساس الگوهای مصرف و سودآوری طراحی شده‌اند. این پدیده که می‌توان آنرا «فرهنگ الگوریتمی» نامید، چالشی عمیق برای هویت فرهنگی، رشد اجتماعی و حقوق بنیادین کودکان نسل آلفا ایجاد کرده است؛ زیرا آنان دیگر نه صرفاً مصرف‌کنندگان آزاد محتوا، بلکه محصولی از انتخاب‌گری‌های خودکار و نامرئی هستند.

فرهنگ الگوریتمی و تأثیر آن بر کودکان

الگوریتم‌ها با تحلیل رفتار کاربر، به‌گونه‌ای هوشمندانه مسیر انتخاب‌های فرهنگی او را شکل می‌دهند. کودکانی که بارها یک نوع کارتون یا بازی را تماشا می‌کنند، به‌سرعت در چرخه‌ای محدود قرار می‌گیرند و همان نوع محتوا بارها و بارها به آنان پیشنهاد می‌شود. در نتیجه، دایره تجربه فرهنگی کودک به‌شدت کوچک و یک‌سویه می‌شود و فرصت آشنایی با تنوع فرهنگی، هنری و ادبی از بین می‌رود. این فرایند به مرور زمان باعث تغییر سلیقه، محدود شدن افق ذهنی و حتی شکل‌گیری هویتی وابسته به الگوهای مصرفی تکرارشونده می‌شود. به بیان دیگر، الگوریتم‌ها نه تنها ابزار پیشنهاددهنده محتوا هستند، بلکه به‌طور نامحسوس نقش مربی فرهنگی را بر عهده می‌گیرند و جای والدین و معلمان را در تربیت فرهنگی پر می‌کنند.

 

چالش‌های حقوقی و اجتماعی

از منظر حقوق کودک، این روند پیامدهای جدی دارد. اصل «حق کودک بر دسترسی به فرهنگ متنوع» که در اسناد بین‌المللی و نیز در سیاست‌های فرهنگی بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته شده است، عملاً با منطق تجاری و الگوریتمی در تعارض قرار می‌گیرد. همچنین، حق بر رشد آزادانه شخصیت و تخیل کودک در سایه سلطه الگوریتم‌ها محدود می‌شود؛ زیرا انتخاب‌ها دیگر بازتاب میل و علاقه طبیعی او نیست، بلکه محصول هدایت پنهان سامانه‌های دیجیتال است.

از جنبه اجتماعی نیز، این فرایند موجب همگونی فرهنگی و تضعیف فرهنگ‌های محلی و ملی می‌شود. وقتی کودکان در معرض انبوهی از محتوای مشابه و جهانی قرار می‌گیرند، فرصت آشنایی با میراث بومی، ادبیات کلاسیک، قصه‌های ملی و هنرهای سنتی کاهش می‌یابد و شکاف میان فرهنگ کودک و فرهنگ جامعه خودی عمیق‌تر می‌شود.

مسئولیت خانواده و نظام آموزشی

در برابر این وضعیت، خانواده‌ها و نظام آموزشی مسئولیتی سنگین بر دوش دارند. نخست، والدین باید با نظارت آگاهانه و فعال، از گرفتار شدن کودک در چرخه محدودکننده پیشنهادهای هوشمند جلوگیری کنند. گفت‌وگو با کودک، معرفی آگاهانه منابع متنوع فرهنگی و تشویق به تجربه‌های تازه، می‌تواند دامنه انتخاب‌های او را گسترش دهد.

از سوی دیگر، نظام آموزشی کشور نیازمند بازاندیشی جدی است. سواد فرهنگی در عصر دیجیتال باید به‌عنوان یکی از ارکان اصلی آموزش در مدارس وارد شود. کودکان باید بیاموزند که چگونه میان محتواهای متنوع، انتخاب آگاهانه کنند، ارزش آثار فرهنگی اصیل را تشخیص دهند و گرفتار تکرارهای سطحی نشوند.

راهکارهای سیاستی و عملی

1. تدوین سیاست‌های حمایتی در سطح ملی برای تضمین دسترسی کودکان به محتوای فرهنگی متنوع و متوازن.

2. ایجاد پلتفرم‌های بومی و کودک‌محور که به‌جای منطق صرفاً تجاری، بر رشد فرهنگی، آموزشی و اخلاقی کودک تأکید داشته باشند.

3. آموزش والدین درباره سازوکارهای الگوریتمی و تأثیر آن‌ها بر ذهن و هویت کودک، تا بتوانند نقش فعالی در هدایت انتخاب‌های فرزند خود ایفا کنند.

4. گنجاندن سواد رسانه‌ای و فرهنگی در برنامه‌های درسی مدارس، با تمرکز بر تحلیل محتوای دیجیتال و تقویت قدرت انتخاب نقادانه کودکان.

5. حمایت از تولید محتوای فرهنگی اصیل در حوزه کودک، به‌ویژه بازآفرینی قصه‌ها، اسطوره‌ها و ادبیات ایرانی در قالب‌های جذاب دیجیتال.

فرهنگ الگوریتمی، اگرچه بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی امروز کودکان است، اما نباید به‌عنوان جایگزین خانواده و نظام تربیتی پذیرفته شود. اگر والدین، مربیان و سیاست‌گذاران فرهنگی به موقع وارد عمل نشوند، نسل آینده بیش از آن‌که بازتاب فرهنگ ایرانی و انسانی خود باشد، بازتاب منطق سودمحور سامانه‌های هوشمند خواهد شد. آینده فرهنگی ایران در گرو آن است که کودکان بتوانند در میان امواج انبوه پیشنهادهای الگوریتمی، مسیر انتخاب آگاهانه و آزاد را بیاموزند؛ مسیری که هویت مستقل، ریشه‌های فرهنگی و تخیل خلاق آنان را پاس بدارد.

انتهای پیام/

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

نویسنده «نقد تساهل محض» درگذشت


به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، پروفسور رابرت پل وولف آمریکایی که متفکر، نویسنده، معلم و مدافع زندگی فکری عمومی بود، در ۹۱ سالگی درگذشت.

این‌نویسنده سال ۱۹۳۳ در نیویورک متولد شد. سال ۱۹۵۰ در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد و در ۱۹ سالگی مدرک لیسانس خود را گرفت و وقتی ۲۳ ساله بود دوره دکتری خود را در رشته فلسفه با پایان‌نامه خود با عنوان «نظریه فعالیت ذهنی در رساله طبیعت انسان و نقد عقل محض» به پایان برد. وولف کار خود را در فلسفه آکادمیک به عنوان مدرس در هاروارد در سال ۱۹۵۸ شروع کرد و مدتی در دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کلمبیا تدریس کرد و جوانترین استاد فلسفه دانشگاه شد.

وی سال ۱۹۷۱ به هیئت علمی دانشگاه ماساچوست در آمهرست پیوست و تا زمان بازنشستگی در سال ۲۰۰۸ درآنجا به عنوان استاد فلسفه و سپس به عنوان استاد و مدیر تحصیلات تکمیلی در برنامه دکتری دپارتمان مطالعات آفریقایی-آمریکایی کار کرد و سال ۲۰۱۷ به عضویت انجمن دانش پژوهان ارشد در دانشگاه کلمبیا منصوب شد.

وولف به‌عنوان یک محقق، به دلیل تحلیل انتقادی‌اش از شخصیت‌های اصلی سنت فلسفی اروپا و آثار متعددی که در زمینه فلسفه تالیف کرد، شهرت داشت. تحلیل دقیق او از نوشته‌های امانوئل کانت در مورد متافیزیک و نظریه اخلاقی در دوران اولیه کارش، به ویژه «نظریه کانت درباره فعالیت ذهنی» (۱۹۶۳) و «خودمختاری عقل» (۱۹۷۴) با تحسین روبه رو شد. وی در اواسط زندگی حرفه‌ای‌اش، به نظریه اقتصاد کار کارل مارکس در کتاب «سرمایه» علاقه‌مند شد و در کتاب‌های «درک مارکس» (۱۹۸۴) و «کیسه‌های پول باید خیلی خوش شانس باشند» (۱۹۸۸) به نقد آنها پرداخت.

آثار اصلی فلسفی ولف بیشتر بر لیبرال دموکراسی غربی متمرکز بود. مشهورترین کتاب او، «در دفاع از آنارشیسم» (۱۹۷۰) یک بررسی انتقادی درباره امکان مشروعیت در اقتدار دولتی است. این کتاب مخاطبان جهانی گسترده‌ای در بسیاری از رشته‌ها به دست آورد و به ده‌ها زبان ترجمه شده است. این اثر بر اساس کاوش وولف در جنبه‌های نظریه و نهادهای لیبرال دموکراسی در کتاب‌های «آرمان‌های دانشگاه» (۱۹۶۹)، «فقر لیبرالیسم» (۱۹۶۸) و «نقد تساهل محض» (۱۹۶۵) که با همکاری هربرت مارکوزه و بارینگتون مور جونیور نوشته شده بود، شکل گرفت.

پروفسور وولف از نظر سیاسی هم به همان اندازه که در زمینه آکادمیک فعالیت داشت، جدی بود، و بحث‌های سیاسی درباره خلع سلاح هسته‌ای در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۶۰، جنگ ویتنام در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ در کلمبیا را در پیش گرفت و در تظاهرات ضدجنگ ۱۹۶۸ و ضد آپارتاید آفریقای جنوبی در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۹۰ شرکت می‌کرد و به این افتخار می کرد که در هاروارد برای اعتراضی که از دانشگاه خواسته شده بود دارایی‌های خود در دولت آپارتاید آفریقای جنوبی را بیرون بیاورد، دستگیر شد.

او به زودی به یکی از «پدران بنیانگذار» و اولین مربی ارشد مطالعات اجتماعی بدل شد که برنامه‌ای بین رشته‌ای بود که به دانشجویان امکان می‌داد تا موضوع‌های بحث‌برانگیز یا غیرمتعارف سیاسی را بررسی کنند و آنها را با ابزارهای روش شناختی قوی‌تر مجهز کنند. وی پس از ورود به دانشگاه ماساچوست، برنامه تفکر اجتماعی و اقتصاد سیاسی را تأسیس کرد، که یک برنامه کارشناسی بود که بر اساس مدل مطالعات اجتماعی ساخته شده و به استفاده از دیدگاه‌های انتقادی برای تحلیل روابط سیاسی و اجتماعی در جوامع و نهادها اختصاص داشت.

مشارکت وولف در جنبش حذف آپارتاید در دهه ۱۹۸۰ باعث شد تا او در سال ۱۹۹۰ یک سازمان غیرانتفاعی به نام بورسیه‌های دانشگاهی برای دانشجویان آفریقای جنوبی تأسیس کند که با کمک مالی به دانشجویان سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، امکان آموزش عالی را در دسترس آنها قرار می‌داد. این سازمان در طول دو دهه فعالیت خود، هزینه تحصیل بیش از ۱۵۰۰ دانش‌آموز را تامین کرد. وی سال ۲۰۱۱ به پاس تأثیر تلاش‌هایش، مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه کیپ غربی را از اسقف اعظم دزموند توتو دریافت کرد.

پروفسور وولف همچنان به عدالت نژادی متعهد ماند و در همکاری با دانشکده W.E.B. انرژی و مهارت‌های سازمانی خود را برای کمک به ایجاد یک برنامه دکترا در مطالعات آفریقایی-آمریکایی وقف کرد. او تا زمان بازنشستگی خود در سال ۲۰۰۸ در این دپارتمان باقی ماند و در زمینه اهمیت مطالعات آفریقایی-آمریکایی به عنوان یک رشته دانشگاهی کار کرد و تجربه خود را در کتابی با عنوان تحریک‌آمیز «اتوبیوگرافی یک مرد سفید سابق» که سال ۲۰۰۵ منتشر شد، گردآورد.

بازنشستگی فصل جدیدی را در زندگی وولف به عنوان یک روشنفکر عمومی به ارمغان آورد و او با ایجاد وبلاگی پرطرفدار به نام «سنگ فیلسوف» به ارائه تفسیر در زمینه سیاست و نیز بحث درباره چالش‌های وجودی پیری و یافتن مخاطب جدید پرداخت.

وولف در سال‌های آخر زندگی خود به بیماری پارکینسون مبتلا شد که به سرعت پیشرفت کرد و محدودیت‌های فیزیکی شدیدی را ایجاد کرد و با تلاش وی برای سازگار کردن خود با این ناتوانی‌ها، توانست به نوشتن فعالانه در وبلاگ خود ادامه دهد و برنامه آموزش از راه دور را درباره جلد یک «سرمایه» مارکس به گروهی از اساتید، دانشجویان کارشناسی ارشد و کارشناسی در هاروارد در ترم بهار ۲۰۲۴ و زمانی که ۹۰ ساله بود، ارائه دهد.

کتاب «نقد تساهل محض» که سال ۱۹۶۵ منتشر و به یکی از آثار کلاسیک فلسفه سیاسی و اجتماعی معاصر بدل شده، از این‌مولف به فارسی ترجمه و منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

«جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت» منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت» نوشته حمید رزاقی به‌تازگی توسط انتشارات اندیشه دانش منتشر و راهی بازار نشر شده است.

مولف کتاب‌ پیش رو در این‌اثر، به مسئله مخاطرات محیطی اغلب بشرساخته مانند تغییرات اقلیمی، آلودگی آب و هوا و بیماری‌های اپیدمیک و پاندمیک از منظر ادراکی و فهم اجتماعی می‌پردازد و ریشه‌ها، علل و زمینه‌های عینی و ذهنی و پیامدهای آن‌ها را در عصر تمدن ریسک با تأکید بر کشور ایران در ۹ فصل به توصیف و تفسیر می‌گذارد.

فصل‌های اول تا چهارم «جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت» به طرح موضوع، واکاوی مفاهیم، تعاریف، ویژگی‌ها، نظریه‌ها و مطالعات اجتماعیِ ریسک‌های محیطی و ابعاد عینی، بین‌الاذهانی و کنشیِ آن‌ها در «جامعه‌ مخاطره‌آمیز» اختصاص دارند. در فصل پنجم نتایج تفصیلی پژوهش کیفیِ نگارنده‌ درباره‌ ادراک شهرنشینان تهرانی از مخاطرات محیطی و شرایط علّی، زمینه‌ای و میانجی ناظر برآن‌ ارائه و دستاورهای آن در قالب استنباط نظری به کل جامعه‌ شهری شده‌ ایران تسری داده شده است.

رزاقی در فصل ششم کتاب مورد اشاره، به طراحی و تدوین نظام جامع آموزش مهارت‌های زندگی در جهان پُرمخاطره را برای شهرهای کشور ایران پرداخته و در فصل هفتم هم ضمن بیان ابعاد جامعه‌شناختیِ بیماری‌های اپیدمیک و پاندمیک مانند کرونا ویروس، ضرورت و نیاز به گفتمان اجتماعی مخاطره و آموزش فرهنگ ریسک را در مواجهه با آن‌ها تشریح کرده است. فصل هشتم بر مسئله‌شناسی چند نمونه از مخاطرات اجتماعی و محیطی در کشور ایران تمرکز دارد و راهکارهایی در مواجهه با ریسک‌های محیطی ارائه می‌کند.

در فصل نهم این‌کتاب هم بر راهبرد دوراندیشانه‌ «سیاست و فرهنگ خیر همگانی» در سطح جهانی و راهبرد خردمندانه‌ «سیاست زندگی و سیاست بازاندیشانه» در سطح ملی برای مقابله‌ با بیماری‌های مسری و جهان‌گیر تأکید شده است.

این‌کتاب با ۲۲۰ صفحه و قیمت ۲۵۰ هزار تومان منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

طنین خطبه‌هایت در گلوگاه زمان مانده‌ست


به گزارش خبرنگار مهر، حسین عباس‌پور شاعر جوان، شعر تازه‌ای برای امیرالمومنین حضرت علی بن ابیطالب (ع) سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این غزل را در ادامه می‌خوانیم؛

*

لهیب ذولفقارت بر تن گردن‌کشان مانده‌ست

طنین خطبه‌هایت در گلوگاه زمان مانده‌ست

یداللهی و گشته دست عقل از وصف تو کوتاه

گواه عجز ما انگشت‌های بر دهان مانده‌ست

تو را دیدیم سر تا پا یقین بر قله ایمان

همان‌جا که خلیل‌الله درگیر گمان مانده‌ست

سلونی گفتی و با ریشخندی جهل پاسخ داد

تو را که ردپایت ماورای آسمان مانده‌ست

مزین شد اذانم با تمسک بر ولای تو

شهادت می‌دهم از برکت نامت اذان مانده‌ست

شکوه جانفشانی‌های تو آغاز دوران است

تویی که در دل تاریخ نامت جاودان مانده‌ست

میان کوچه‌های شهر عطرت هم چنان جاری‌ست

تو رفتی طعم خرمای تو در کام جهان مانده‌ست

به عشقت دل سپردن اول سیر الی الله است

امام‌العارفین، در سینه شوق بذل جان مانده‌ست

شب تنهایی کوفه چه بر روز دلت آورد؟

که بغضی استخوانی در گلویت همچنان مانده‌ست

یقین دارم که نزدیک است رستاخیز عشاقت

همانا فصل شورانگیزی از این داستان مانده‌ست



منیع: خبرگزاری مهر

عرضه ویژه «قبله کعبه‌زاد» به‌مناسبت عید غدیر


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشر معارف در نظر دارد کتاب «قبله کعبه‌زاد»، نوشته حجت‌الاسلام حامد کاشانی، را به‌مناسبت فرارسیدن عید غدیر با شرایط ویژه در دسترس علاقه‌مندان قرار دهد. 

این کتاب که به تازگی به چاپ نهم خود رسیده و با تیراژ 14 هزار نسخه منتشر شده است، در سه جلد تنظیم شده و نویسنده در آن، 80 پرده از فضایل و ویژگی‌های حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه‌السلام را برای مخاطب تشریح کرده است. 

کتاب «قبله کعبه‌زاد» ضمن بررسی ابعاد شخصیتی، اجتماعی، سیاسی، عبادی و معنوی امام علی(ع)، روایت‌های مستندی نیز از زمانه و شخصیت‌های هم‌عصر به آن امام همام، از خانواده گرفته تا یاران و حتی دشمنان ارائه می‌دهد. این اثر برگرفته از ویژه‌برنامه سحرگاه «ماه من» در صدا و سیماست و هدف آن آشنا کردن خوانندگان با شخصیت والای امام علی (ع) است.

 

از جمله ویژگی‌های کتاب کاشانی، موجز بودن و ساختار منظم آن است که خواندن را برای مخاطب امروز آسان می‌کند. از سوی دیگر، ارجاع متن به مستندات تاریخی و روایی در پاورقی، نشان‌دهنده اهتمام نویسنده به ارائه مطالب متقن بوده است. 

این کتاب در ماه‌های گذشته پرفروش‌ترین اثر نشر معارف بود و در سی و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران نیز با اقبال خوبی روبرو شد. این ناشر در نظر دارد به مناسبت عید غدیر، کتاب حاضر را با تخفیف 25 درصد عرضه کند. علاقه‌مندان می‌توانند از عید قربان تا عید غدیر از این فرصت بهره برند. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

کتاب «و اما ای فرزندم» رونمایی می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «و اما ای فرزندم» نوشته مجید مسعودی با هدف بزرگداشت میلاد پیشوای عدالت و امیر اهل ایمان، حضرت علی (ع) در سیصد و سی امین نشست زرین قلم پنجشنبه ۲۷ دی در فرهنگسرای رسانه رونمایی می‌شود.

این‌کتاب درباره متن و ترجمه های یکی از نامه‌های نهج البلاغه است. این نامه چنان که مترجم آن بیان کرده راه و رسم زندگی را می‌آموزد و اگر چه نامه پدری است که برای فرزند خویش نگاشته، اما گویی خطاب آن به تمام نسل ها و انسان هایی است که در جستجوی زیست شایسته انسانی و کمال و سعادتمندی‌اند.

این نشست توسط مؤسسه فرهنگی هنری رسائل رسانه و نشر حمزه روز پنجشنبه ۲۷ دی از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱:۳۰ در سالن یونس شکرخواه فرهنگسرای رسانه واقع در خیابان پاسداران، خیابان گل‌نبی، خیابان شهید ناطق نوری، میدان قبا برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

دیدگاه امام خامنه‌ای درباره هژار و کتاب «قانون» ابن سینا


به گزارش خبرگزاری تسنیم، «عباس غزالی» شخصیت فعال فرهنگی اقلیم کُردستان، درباره استاد «هژار»؛ شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگ‌نویس، واژه‌شناس و محقق مطرح کُرد تأکید کرد: ترجمه‌ کتاب «قانون در طب» اثر ارزشمند ابن‌ سینا از زبان عربی به زبان فارسی؛ اثری است که پس از هفت قرن، برای نخستین‌ بار توسط استاد «هژار» انجام شد و واقعاً ایرانیان بدان می‌بالند.

 

«عباس غزالی» شخصیت فعال فرهنگی، عضو برجسته و مشاور فرهنگی، هنری حزب دمکرات کُردستان عراق و از نمایندگان پیشین پارلمان اقلیم کُردستان، در پیامی تحت عنوان «هَژارِ غنی» مطلبی را درباره استاد «عبدالرحمان شرفکندی» متخلص به «هه‌ژار»؛ شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگ‌نویس و واژه‌شناس، به رشته تحریر در آورده و در مورد این محقق مطرح کُرد و خالق آثار ماندگار نوشته است: «استاد «هژار مُکریانی» به عنوان شخصی آگاه و مبارز، سراسر زندگی پربار خود را با احساس مسئولیت، وقف خدمت به زبان کُردی کرد؛ زبانی که خود از ارکان بنیادین حفظ ملت‌ها به‌ شمار می‌رود. او در دورانی به این راه پای نهاد که نه کیانی وجود داشت و نه مُزدی. روزگاری که جنگ و آشوب، میهنش را فراگرفته بود او در کنار روشنایی فانوسی، مشغول رسالتی بزرگ بود. با این حال، به‌ تنهایی به اندازه دانشگاهی کارهای بنیادین انجام داد. به طوری‌که اندیشه‌ جهانی‌سازیِ ادبیات کُردی را در سر می‌پروراند.

 

.

 

«هژار» با ترجمه‌ قرآن کریم به زبان کُردی؛ خدمتی به دین کرد

در ادامه این یادداشتِ غزالی ذکر شده است: «هژار»، علاوه بر نوشتن در حوزه‌ ادبیات و فرهنگ و ترجمه‌های مهم و ارزشمندش به سه زبان کُردی، فارسی و عربی، با ترجمه‌ قرآن کریم به زبان کُردی؛ نه ‌تنها خدمتی به دین کرد، بلکه دین را به زبان مادری به مردمانش شناساند تا در پناه ایمان، به‌سوی فرهنگ و وطنشان خدمت کنند. او، با تمرکز بر لهجه کرمانجی میانه، راه و روش صحیح را برای همه‌ لهجه‌های کُردی ترسیم کرد تا خدمتی شایسته به زبان و ملت خویش کرده باشد.

استاد «هژار» در زبان‌های فارسی و عربی نیز استعداد کُردها را به ملل دیگر نشان داد

در ادامه پیام این شخصیت فعال فرهنگی اقلیم کُردستان نوشته شده است: «هژار»، حتی در زبان‌های فارسی و عربی نیز استعداد کُردها را به ملل دیگر نشان داد. برای مثال، ترجمه‌ کتاب «قانون در طب» اثر ابن‌ سینا از زبان عربی به زبان فارسی؛ اثری است که پس از هفت قرن برای نخستین‌ بار انجام شد و ایرانیان بدان می‌بالند. این نشانه آن است که این ادیب سترگ کُرد، نه ‌تنها از نژادپرستی به‌ دور بود، بلکه بذر هم‌زیستی را در دل کُردها می‌کاشت. از منظرِ سیاسی نیز او شخصیتی هوشمند، آینده‌‌نگر و ثابت ‌قدم بود که تا پایان عمر بر راه خویش پای فشرد.

در بخش دیگری از این مطلب «عباس غزالی» آمده است: اگرچه نام او «هژار» [که در فارسی به معنی «فقیر» است] بود و به‌راستی تهی‌دست زیست، اما در عرصه‌ کار و تولید علمی، شخصیتی پربار و غنی بود؛ به طوری‌که امروز آثار تلاش او در دانشگاه‌های کُردستان، به منابع مهم علمی بدل گشته‌اند. او در حین فقر نه تنها زبان کُردی را غنا بخشید، بلکه دانشگاه‌ها را نیز توانگر کرد. در واقع، آثارش شایسته آن‌اند که به زبان‌های زنده دنیا ترجمه شوند؛ تا از این رهگذر، ادبیات کُردی در شمار ادبیات جهانی درآید.

جای خرسندی است که «جایزه‌ هژار» در نهادی دانشگاهی اهدا می‌شود

در بخش دیگری از این یادداشتِ مشاور فرهنگی، هنری حزب دمکرات کُردستان عراق ذکر شده است: امروز جای خرسندی است که «جایزه‌ هژار» در نهادی دانشگاهی اهدا می‌شود و جای سپاس است که قبلاً مجموعه ‌آثار او با ‌اطلاع و تحت نظارت دانشگاه کُردستان در سنندج، مجدداً به چاپ رسیده است. لیکن، با توجه به منابع اصلی ضروری است گفته شود که برخی از این آثار به دلیل دخل و تصرف در حد انتظارات مرکزی آکادمیک نیستند. برای نمونه، در حالی که «هژار»، خود در «مجمع مطالعات کُرد» ناظر بر انتشار کتاب «شرفنامه» بوده، در انتشار مجددش بخشی از آن حذف شده است. به این دلیل، ما به عنوان وارثین او با مسئولیت‌پذیری منابع قدیمی و اصلی را نمایان می‌کنیم. در ضمن، خواستاریم افزون بر چاپ مجددِ «شرف‌نامه» بدون دستکاری، فرهنگ فارسی ـ کُردی‌ای که هژار در فهرست آثارش، در چاپ دوم شرفنامه، از آن یاد کرده، پیدا و منتشر شود.

امیدواریم در آینده، پژوهشگران خبره با دقت و تعهدی بیشتر روی آثار گران‌بهای «هژار» کار کنند

در بخش پایانی این مطلب «عباس غزالی» آمده است: امید آن است که در آینده، پژوهشگران خبره با دقت و تعهدی بیشتر روی این آثار گران‌بها کار کنند. همچنین امیدواریم که تلاش دانشگاه کُردستان ـ سنندج، انگیزه‌ای برای حکومت اقلیم کُردستان باشد تا با حمایت‌های گسترده‌تر، چنین فعالیت‌هایی را در عرصه‌ آموزش و هنر تداوم بخشد و به‌ ثمر برساند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

شهرستانی که مردمش پای «سرزمین شعر» می‌نشینند؛ می‌توان با شعر مردم را پای تلویزیون نشاند


سعید بابایی شاعر جوان تبریزی از شرکت‌کنندگان فصل سوم برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر»‌ در گفتگو با خبرنگار مهر درباره حضورش در این برنامه گفت: به خاطر شناختی که آقایان علی‌محمد مودب یا وحید سمنانی از من داشتند، به این برنامه معرفی و توسط آنها به سرزمین شعر دعوت شدم. برای ضبط برنامه به تهران آمدم. ضبط برنامه تقریبا یک هفته طول کشید و این روزها از شبکه یک و شبکه چهار درحال پخش است.

وی افزود: این‌برنامه از این نظر که سرزمین شعر به صورت تخصصی به شعر می‌پردازد، کار مهم و برجسته‌ای است. این خلأ همیشه در صداوسیما بود که شعر در آن حضور تزئینی داشت. به خاطر همین کم‌توجهی‌ها بود که شاعران همیشه می‌گفتند کاش شعر در تلویزیون حضور بیشتری داشته باشد و ای کاش اصلا مدیریت یکی از شبکه‌ها با شاعران باشد تا ببینید می‌توان درباره شعر برنامه خوب ساخت. سرزمین شعر ثابت کرد اگر حمایت وجود داشته باشد، می‌توان مردم را با شعر پای تلویزیون نشاند.

شهرستان چاراویماق پای سرزمین شعر

این‌شاعر جوان درباره بازخوردهای حضور در این برنامه گفت: شهرستان ما شهرستان چاراویماق یک شهرستان کوچک در آذربایجان شرقی است و تقریبا ۳۵ هزار جمعیت دارد. البته خود شهر نهایتا هفت هشت هزار نفر است ولی با روستاهای اطرافش به ۳۵ هزار نفر می‌رسد. از وقتی که پخش برنامه سرزمین شعر شروع شده، وقتی خانواده‌ها من را بیرون می‌بینند می‌گویند انگار داریم جام جهانی نگاه می‌کنیم! من هم به کسی نگفته‌ام که در قسمت‌های بعدی چه اتفاقی می‌افتد و این بندگان خدا می‌گویند ما دعا می‌کنیم که او اول شوی! در صورتی که تمام قسمت‌های برنامه ضبط شده و به مرور پخش می‌شود. واقعا شور و حال عجیبی در بین مردم شهرستان ما ایجاد شده و هروقت، من را می‌بینند محبت می‌کنند و دوست دارند که من برنده شوم. یک نکته جالب هم این که در یکی از قسمت‌ها آقای کاظمی به من گفتند در افغانستان هم شهرستانی به نام شهرستان چاراویماق وجود دارد.

بابایی درباره حضور شاعران افغانستان در برنامه سرزمین شعر گفت: با یکی دو تا از شاعران افغانستانی که در سرزمین شعر حضور داشتند هم‌اتاق بودم. واقعا بهترین دوستان من در سرزمین شعر، شاعران افغانستانی بودند. با آهم همدلی بسیار زیادی داشتم و واقعا شاعران خوبی هم بودند. بعضی از آنها اگر در انتخاب شعر دقت بیشتری می‌کردند، شاید تا مراحل بالاتر هم می‌آمدند. ارتباط با شاعران افغانستان وقتی برایم جالب‌تر شد که به واسطه آقای کاظمی متوجه شدم در افغانستان هم شهری به نام چاراویماق داریم. جالب اینکه مردم این شهر افغانستان هم ترک هستند. این نشان می‌دهد که مردم ما چقدر با هم پیوند و اشتراک و همدلی دارند.

وی درباره استقابل مردم شهرستان چاراویماق از برنامه سرزمین شعر گفت: در کانال‌های خبری شهرمان برنامه‌های سرزمین شعر را اطلاع‌رسانی می‌کنند. کانال‌های خبری چاراویماق صفحه من را در فضای مجازی رصد می‌کنند. با همین اطلاع‌رسانی همه مردم پای برنامه می‌نشینند و آن را می‌بینند. چون شهر کوچک است، سرزمین شعر قشنگ گل انداخته است. مردم شهرستان چاراویماق می‌دانستند که من شاعر هستم، ولی تا امروز اینقدر به شعر و شاعری من توجه نشده بود. من قبلا به شبکه سهند هم رفته بودم ولی بازتاب آن برنامه قابل مقایسه با برنامه سرزمین شعر نیست. ابتدا قرار بود این برنامه در شبکه چهار پخش شود، به همین خاطر دانش‌آموزانم با من شوخی می‌کردند که شما را به شبکه‌ای دعوت کردند که کسی نگاه نمی‌کند! به آنها می‌گفتم شما به خاطر من نگاه کنید. بعد که برنامه به مراحل نهایی پخش رسید، گفتند هم شبکه یک و هم شبکه چهار برنامه را پخش می‌کنند. وقتی برنامه در شبکه یک هم پخش شد، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و مخاطبان بیشتری با آن آشنا شدند.

بابایی همچنین گفت: حضور آقای مدرس به‌عنوان مجری برنامه خیلی به آرامش شاعران کمک می‌کرد. گاهی می‌دیدیم آقای مدرس به نکته‌ای اشاره می‌کند که از نظر داورها پنهان مانده است. این که ایشان به نکاتی درباره شعر شاعران اشاره می‌کرد و این مقدار روی شعر اشراف داشت، خوشحال‌کننده بود.

وی درپایان درباره انتقاد و پیشنهادش برای بهترشدن این‌برنامه تلویزیونی گفت: فکر می‌کنم در این فصل حضور موسیقی زیاد بود و اگر کمتر از آن استفاده می‌شد بهتر بود.



منیع: خبرگزاری مهر

روایت تسخیر سینما توسط ادبیات فرانسه؛ تصور می‌شود طرفداران ادبیات جنایی خشن‌اند


به گزارش خبرگزاری مهر، آئین رونمایی چهار کتاب سینمایی از مجموعه کتاب‌های سینمایی نشر گره شامگاه یکشنبه ۲۳ دی با همکاری کمیته فرهنگی انجمن منتقدان سینمای ایران در خانه سینما برگزار شد.

«تاریکی فرامی‌خواند؛ پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» نوشته «سو شورت» با ترجمه عباس کریمی‌عباسی؛ «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» نوشته «دِید هِیز» و «داون چمیلفسکی» با ترجمه‌ی الهام جوادپور؛ «تاریخ ادبیات فرانسه در سینما» نوشته «کیت گریفیث» و «اندرو واتس» با ترجمه پوپک رحیمی و «بی خورشید» دست‌نوشته‌های «کریس مارکر» با گردآوری و ترجمه مریم رفیعی چهار کتابی هستند که در این‌مراسم رونمایی شدند.

در ابتدای مراسم که کمیته فرهنگی انجمن منتقدان خانه سینما در برگزاری آن همراهی داشت، با حضور پروفسور سیدحسن امین، محقق؛ مترجم و اندیشمند در حوزه زبان و ادب فارسی، اسدالله امرایی مترجم، سید غلامرضا کاظمی‌دینان پدر روابط عمومی نوین ایران و محمود معتقدی شاعر از پوستر این چهار کتاب رونمایی شد.

نگاه نوآورانه و پی‌ریزی فرهنگ تماشای پی‌درپی

در ابتدای این نشست الهام جوادپور در معرفی کتاب «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» گفت: سکوی برخط محتوای تصویری نتفلیکس از سال ۲۰۱۳ با شعار «دوست داریم مخاطب را شاد کنیم» فعالیت خود را آغاز کرد. سریال «خانه پوشالی» اولین مجموعه‌ای بود که توسط این سکو به مخاطبان ارائه شد و با همین نگرش نتفلیکس تلاش کرد تا فرهنگ تماشای پی‌درپی (binge watching) را برای علاقه‌مندان حوزه سریال‌های تلویزیونی احیا کند. هم سویی با عصر فناوری و شتابی که زندگی مدرن برای انسان‌ها با خود به همراه آورده، دیگر برای مخاطبان فرصت یک هفته صبر برای دیدن قسمت جدیدی از یک سریال را ایجاد نمی‌کند. سکوی نتفلیکس از این نیاز بهره برد و با پی‌ریزی فرهنگ تماشای پی‌درپی تمامی قسمت‌های یک مجموعه سریال را به شکل توأمان در اختیار مخاطب قرار داد.

وی افزود: همین مؤلفه نتفلیکس باعث شد تا دیگر سکوهای جهانی در این مسیر گام بردارند. هرچند آن سکوها چون از نگرش نوآورانه نتفلیکس بی‌بهره بودند، نتوانستند به قدرت آن دست یابند. از سوی دیگر باید تاکید کرد که امروز بی‌تردید نتفلیکس به یکی از رقیب‌های بزرگ هالیوود در صنعت تولید محتوای تصویری بدل شده است.

روایت تسخیر سینمای جهان توسط ادبیات فرانسه

پوپک رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در معرفی این اثر گفت: این کتاب درباره اقتباس‌های ادبی است که از ادبیات فرانسه در سینما صورت گرفته‌اند. این کتاب به‌هیچ‌وجه بر خود کشور فرانسه و آثار اقتباسی از نویسندگان این کشور استوار نیست و تلاش کرده این مؤلفه را به مخاطب نشان دهد که ادبیات فرانسه با تمام قدرت خود چگونه توانسته در سینمای جهان ریشه باز کند.

وی افزود: اگر کسی علاقه‌مند به حوزه سینما به ویژه اقتباس‌های ادبی به عنوان یکی از جذاب‌ترین شکل‌های تولید آثار سینمایی باشد این کتاب می‌تواند انتخابی خوب برای او باشد و اطلاعات فراوان، دقیق، علمی و به‌روز را به خوانندگانش ارائه کند.

«نوآر»؛ دعوت انسان برای سفر به درون و کشف خویشتن است

عباس کریمی‌عباسی هم به عنوان دیگر مترجم حاضر در این نشست با کتاب تاریکی مرا می‌خواند، پژوهش انتقادی پیرامون نئونوآر با اشاره به پیشینه شکل‌گیری گونه نئونوآر در هنر سینمای جهان گفت: زمانی که رمان جنایی واقع‌گرا حیات خود را با «دشیل هَمِت» آغاز و استمرار آن را در قلم نویسندگانی چون «ریموند چندلر» و «رأس مک دانلد» باعث جهانی شدن این گونه ادبی شد؛ فرانسوی‌ها برای تحقیر این گونه از واژه «نوآر» به معنای «سیاه» استفاده کردند.

وی افزود: به تدریج بعد از تجربه قلم نویسندگان فرانسوی در این عرصه و استقبالی که مخاطبان از این گونه ادبی میان نویسندگان فرانسوی داشتند شاهد پیشی گرفتن نویسندگان این کشور در حوزه ادبیات نوآر بودیم. به گونه‌ای که به فاصله کوتاهی شاهد بدل شدن کشور فرانسه به مهد ادبیات و سینمای نوآر شدیم.

این‌مترجم در ادامه گفت: اندیشیدن به این مؤلفه که گونه ادبی و سینمایی نوآر به تاریکی روح انسان ارجاع دارد، اندیشه‌ای از بُن‌مایه غلط و اشتباه است. ادبیات و سینمای نوآر ناقد سیستم فاسد سرمایه‌سالاری و مصرف‌گرایی است و تلاش می‌کند تا جلوه‌ای از بخش‌های تاریک روح انسان را با زبانی مذمت‌گونه به نقد بکشد و انسان را به اصل انسانیت و ابعاد متعالی روح او در قامت زبان زیبایی‌شناسانه هنرِ سینما و ادبیات به سفری درونی دعوت کند.

ترجمه‌هایی باکیفیت برای نیاز مخاطب ایرانی سینما

در ادامه مازیار فکری ارشاد با اشاره به اینکه مریم رفیعی؛ مترجم ادبیات به دلیل بعد مسافت در این نشست حضور ندارد به معرفی ترجمه وی پرداخت و گفت: «بی خورشید» دست‌نوشته‌های «کریس مارکر» است که در سینمای ایران و مباحث تئوریک خیلی از وی یاد شده و ارجاع داده می‌شود و خانم رفیعی تصمیم به جمع‌آوری و ترجمه نوشته‌های وی گرفتند. وقتی کتاب از طرف دوست خوبم اصغر نوری به من معرفی شد کتاب را بسیار جذاب دیدم و مطالعه آن را به شدت توصیه می‌کنم.

دبیر کتاب‌های سینمایی نشر گره در ادامه گفت: کتاب‌های این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقه‌مندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشته‌اند انتخاب شده‌اند.

مترجم کتاب مخمصه ۲ مایکل مان افزود: کتاب‌های این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقه‌مندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشته‌اند انتخاب شده‌اند. ازاین‌رو با مجموعه‌ای باکیفیت و جذاب در حوزه ترجمه کتاب‌های سینمایی روبه‌رو هستیم.

جادوی هنر دوبله در عصر حاضر

بخش دوم نشست به روایت تحلیلی و تجربه مترجمان در قامت هم‌نشینی با کتاب‌هایی که دست به ترجمه آنها زده‌اند و محتوایی که به واسطه این آثار به مخاطب منتقل می‌شود، اختصاص داشت.

جوادپور در این‌بخش گفت: «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» در قالب روایت، اثری روان و در عین حال خواندنی برای مخاطبان است، چرا که توسط دو روزنامه‌نگار به رشته تحریر درآمده است یادآور شد: سکوی نتفلیکس تلاش کرد تا با فرهنگسازی تماشای پی‌درپی (binge watching) نوآوری در عرصه ارائه محتوای تصویری به مخاطبان داشته باشد و با این ویژگی سلطه خود را بر عرصه سکوهای ارائه محتوای تصویری به شکل برخط حاکم کرد.

این مترجم و محقق حوزه سینما گفت: سکوهایی مانند «اپل» و «آمازون» بعد از توفیق نتفلیکس به دلیل منابع مالی که داشتند ورود به عرصه شبکه نمایش برخط آثار تصویری را تجربه کردند. در ادامه «دیزنی پلاس» نیز که به سبب فراگیری بیماری کرونا تجربه شکست تلخی در حوزه اقتصادی داشت با اتکا به گنجینه عظیم و تولیدات پیشین خود پا به این عرصه گذاشت؛ اما هیچ یک از این سکوها نتوانستند موفقیت نتفلیکس را داشته باشند.

جوادپور در تشریح دلیل عدم توفیق دیگر سکوهای برخط جهانی ارائه محتوای تصویری؛ پیشگام بودن نتفلیکس در این عرصه را یکی از دلایل مهم توفیق این سکو و عدم توفیق سکوهای دیگر دانست و در تشریح دلایل دیگر گفت: مابقی سکوهای ارائه‌دهنده نمایش محتوای تصویری به شکل برخط نگاه کالایی به تصویر داشتند. درحالی‌که نتفلیکس تلاش کرد تا فارغ از این نگاه، محتوای تصویری را به شکل اختصاصی برای تمامی کشورها با توجه به فرهنگ؛ زبان؛ دین؛ قوم و جغرافیای آن کشورها تولید کند و به همین سبب به محبوبیت دست پیدا کرد. یکی دیگر از دلایل مهم سبقت گرفتن و بدل شدن نتفلیکس به یکی از رقبای بزرگ هالیوود احیای هنر دوبله در ارائه آثار تصویری است. مردمان برخی از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و فرانسه علاقه‌ای به خواندن زیرنویس ندارند. همین مسئله باعث شد تا نتفلیکس با احیای نوین و خلاقانه هنر دوبله، تمامی سریال‌های جهانی را به زبان کشورهای مقصد دوبله کرده و به آنها ارائه دهد. به همین سبب دستی بسیار بالاتر نسبت به دیگر سکوهای ارائه‌دهنده محتوای تصویری به شکل برخط در عصر حاضر پیدا کرد و به جِد امروز به یکی از اصلی‌ترین رقبای هالیوود بدل شده است.

رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در تحلیل این کتاب و داشته‌هایی که این اثر به واسطه محتوای خود می‌تواند به مخاطب ارائه دهد گفت: یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب آن است که مسئله‌ای به نام اقتباس ادبی را در تمامی گونه‌های مختلف سینمایی به بررسی می‌پردازد و در میان این گونه‌ها مخاطب به برخی از آثار سینمایی برمی‌خورد که تا پیش‌ازاین حتی روند اقتباس در آنها را نمی‌توانست در مخیله خود بگنجاند. دیگر ویژگی این کتاب آن است که هر یک از مقاله‌های این اثر استقلالی تام و تمام اختصاصی برای خود دارند. مخاطب می‌تواند با انتخاب و متکی به سلیقه خود یکی از این مقاله‌ها را برگزیند و در قالب خوانش آن به اطلاعات مدنظر دست پیدا کند. در حقیقت مقاله‌های مجزای این اثر به مثابه گشودن مناظر متفاوت بر محور و بستری ثابت به نام اقتباس در عرصه سینما برای مخاطب بدل شده و همین عامل کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما را به اثری مرجع در حوزه سینما و ادبیات برای پژوهشگران بدل کرده است.

زندگی یعنی ساختن مسیر میان روشنایی و تاریکی

کریمی‌عباسی نیز گفت: نویسنده «تاریکی فرامی‌خواند، پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» از استادهای به نام یکی از دانشگاه‌های ادبیات لندن است. به همین سبب با توجه به آنکه تلاش کرده به واسطه این متن بار معنای کلمات و جملات را بر بستر روایتی مطول بنا کند، کار ترجمه این اثر از نظر ادبی به خاطر پاراگراف‌های بلند و بدون نقطه نویسنده برای مخاطب فارسی‌زبان سخت بود. به همین سبب تلاش کردم در کنار ترجمه متن روایی نویسنده، این کتاب را به اثری روان و خوش‌خوان برای زبان مقصد یعنی فارسی بدل کنم.

وی افزود: همچنین محتوای این اثر به گونه‌ای بود که مترجم را وامی‌داشت تمامی قریب به ۳۰۰ فیلمی که در این کتاب توسط نویسنده مورد ارجاع قرار گرفته است را ببیند. برای آنکه ارائه محتوا به مخاطب؛ متقن، مستند و علمی باشد تمامی این فیلم‌ها را بار دیگر مرور کردم تا آنچه به مخاطب ارائه می‌دهم قابل استنباط و تصویرسازی باشد. برخی معتقدند آدم‌هایی که طرفدار ادبیات جنایی هستند، ذهن و روحیه‌ای خشن دارند. با قدرت می‌گویم که این مؤلفه‌ای اشتباه است! چرا که نوآر آئینه تمام قدی روبه‌روی مخاطب می‌گذارد تا مدار زندگی خود را تنها بر خوش‌باوری استوار نکند و در برابر سختی‌ها و حیله‌ها هوشیار باشد.

این مترجم و فیلمنامه‌نویس در ادامه گفت: ادبیات و سینمای نوآر به انسان یادآوری می‌کند که در کنار هر روشنایی در مسیر زندگی، تیرگی نیز وجود دارد. این همان حقیقت اصیل مبارزه در زندگی برای رسیدن به سعادت است و انسان را به سفر در درون خود دعوت می‌کند تا در قالب مکاشفه خود، سنجش روشنی‌ها و تیرگی‌ها، خوبی‌ها و بدی‌ها، بتواند در تبیین مسیر زندگی خود به سمت موفقیت برنامه‌ریزی درست و دقیقی داشته باشد. پیش‌ازاین نیز مطالعات بسیاری در حوزه نوآر داشته‌ام و با عقبه این مطالعات می‌گویم که این کتاب اثری کامل، جامع و شامل بخش‌های مختلف جامعه‌شناسانه، نگرش مبتنی بر فرهنگ زیست انسان‌ها و مبانی تئوری اندیشه‌های فرهگ‌شناسانه به شکل کامل است. مؤلف آن تلاش کرده به شکل دقیق، علمی و فارغ از جهت‌گیری به پرداخت این مباحث دست زند. دسته‌بندی و طبقه‌بندی ارائه محتوا در این اثر به قدری با دقت توسط نویسنده صورت گرفته که هر فصل از کتاب به‌تنهایی می‌تواند خود به کتاب یا جزوه‌ای مجزا درباره آن موضوع بدل شود.



منیع: خبرگزاری مهر