به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشر معارف در نظر دارد کتاب «قبله کعبهزاد»، نوشته حجتالاسلام حامد کاشانی، را بهمناسبت فرارسیدن عید غدیر با شرایط ویژه در دسترس علاقهمندان قرار دهد.
این کتاب که به تازگی به چاپ نهم خود رسیده و با تیراژ 14 هزار نسخه منتشر شده است، در سه جلد تنظیم شده و نویسنده در آن، 80 پرده از فضایل و ویژگیهای حضرت امیرالمؤمنین، علی علیهالسلام را برای مخاطب تشریح کرده است.
کتاب «قبله کعبهزاد» ضمن بررسی ابعاد شخصیتی، اجتماعی، سیاسی، عبادی و معنوی امام علی(ع)، روایتهای مستندی نیز از زمانه و شخصیتهای همعصر به آن امام همام، از خانواده گرفته تا یاران و حتی دشمنان ارائه میدهد. این اثر برگرفته از ویژهبرنامه سحرگاه «ماه من» در صدا و سیماست و هدف آن آشنا کردن خوانندگان با شخصیت والای امام علی (ع) است.
از جمله ویژگیهای کتاب کاشانی، موجز بودن و ساختار منظم آن است که خواندن را برای مخاطب امروز آسان میکند. از سوی دیگر، ارجاع متن به مستندات تاریخی و روایی در پاورقی، نشاندهنده اهتمام نویسنده به ارائه مطالب متقن بوده است.
این کتاب در ماههای گذشته پرفروشترین اثر نشر معارف بود و در سی و ششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران نیز با اقبال خوبی روبرو شد. این ناشر در نظر دارد به مناسبت عید غدیر، کتاب حاضر را با تخفیف 25 درصد عرضه کند. علاقهمندان میتوانند از عید قربان تا عید غدیر از این فرصت بهره برند.
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «و اما ای فرزندم» نوشته مجید مسعودی با هدف بزرگداشت میلاد پیشوای عدالت و امیر اهل ایمان، حضرت علی (ع) در سیصد و سی امین نشست زرین قلم پنجشنبه ۲۷ دی در فرهنگسرای رسانه رونمایی میشود.
اینکتاب درباره متن و ترجمه های یکی از نامههای نهج البلاغه است. این نامه چنان که مترجم آن بیان کرده راه و رسم زندگی را میآموزد و اگر چه نامه پدری است که برای فرزند خویش نگاشته، اما گویی خطاب آن به تمام نسل ها و انسان هایی است که در جستجوی زیست شایسته انسانی و کمال و سعادتمندیاند.
این نشست توسط مؤسسه فرهنگی هنری رسائل رسانه و نشر حمزه روز پنجشنبه ۲۷ دی از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱:۳۰ در سالن یونس شکرخواه فرهنگسرای رسانه واقع در خیابان پاسداران، خیابان گلنبی، خیابان شهید ناطق نوری، میدان قبا برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «عباس غزالی» شخصیت فعال فرهنگی اقلیم کُردستان، درباره استاد «هژار»؛ شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگنویس، واژهشناس و محقق مطرح کُرد تأکید کرد: ترجمه کتاب «قانون در طب» اثر ارزشمند ابن سینا از زبان عربی به زبان فارسی؛ اثری است که پس از هفت قرن، برای نخستین بار توسط استاد «هژار» انجام شد و واقعاً ایرانیان بدان میبالند.
«عباس غزالی» شخصیت فعال فرهنگی، عضو برجسته و مشاور فرهنگی، هنری حزب دمکرات کُردستان عراق و از نمایندگان پیشین پارلمان اقلیم کُردستان، در پیامی تحت عنوان «هَژارِ غنی» مطلبی را درباره استاد «عبدالرحمان شرفکندی» متخلص به «ههژار»؛ شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگنویس و واژهشناس، به رشته تحریر در آورده و در مورد این محقق مطرح کُرد و خالق آثار ماندگار نوشته است: «استاد «هژار مُکریانی» به عنوان شخصی آگاه و مبارز، سراسر زندگی پربار خود را با احساس مسئولیت، وقف خدمت به زبان کُردی کرد؛ زبانی که خود از ارکان بنیادین حفظ ملتها به شمار میرود. او در دورانی به این راه پای نهاد که نه کیانی وجود داشت و نه مُزدی. روزگاری که جنگ و آشوب، میهنش را فراگرفته بود او در کنار روشنایی فانوسی، مشغول رسالتی بزرگ بود. با این حال، به تنهایی به اندازه دانشگاهی کارهای بنیادین انجام داد. به طوریکه اندیشه جهانیسازیِ ادبیات کُردی را در سر میپروراند.
.
«هژار» با ترجمه قرآن کریم به زبان کُردی؛ خدمتی به دین کرد
در ادامه این یادداشتِ غزالی ذکر شده است: «هژار»، علاوه بر نوشتن در حوزه ادبیات و فرهنگ و ترجمههای مهم و ارزشمندش به سه زبان کُردی، فارسی و عربی، با ترجمه قرآن کریم به زبان کُردی؛ نه تنها خدمتی به دین کرد، بلکه دین را به زبان مادری به مردمانش شناساند تا در پناه ایمان، بهسوی فرهنگ و وطنشان خدمت کنند. او، با تمرکز بر لهجه کرمانجی میانه، راه و روش صحیح را برای همه لهجههای کُردی ترسیم کرد تا خدمتی شایسته به زبان و ملت خویش کرده باشد.
استاد «هژار» در زبانهای فارسی و عربی نیز استعداد کُردها را به ملل دیگر نشان داد
در ادامه پیام این شخصیت فعال فرهنگی اقلیم کُردستان نوشته شده است: «هژار»، حتی در زبانهای فارسی و عربی نیز استعداد کُردها را به ملل دیگر نشان داد. برای مثال، ترجمه کتاب «قانون در طب» اثر ابن سینا از زبان عربی به زبان فارسی؛ اثری است که پس از هفت قرن برای نخستین بار انجام شد و ایرانیان بدان میبالند. این نشانه آن است که این ادیب سترگ کُرد، نه تنها از نژادپرستی به دور بود، بلکه بذر همزیستی را در دل کُردها میکاشت. از منظرِ سیاسی نیز او شخصیتی هوشمند، آیندهنگر و ثابت قدم بود که تا پایان عمر بر راه خویش پای فشرد.
در بخش دیگری از این مطلب «عباس غزالی» آمده است: اگرچه نام او «هژار» [که در فارسی به معنی «فقیر» است] بود و بهراستی تهیدست زیست، اما در عرصه کار و تولید علمی، شخصیتی پربار و غنی بود؛ به طوریکه امروز آثار تلاش او در دانشگاههای کُردستان، به منابع مهم علمی بدل گشتهاند. او در حین فقر نه تنها زبان کُردی را غنا بخشید، بلکه دانشگاهها را نیز توانگر کرد. در واقع، آثارش شایسته آناند که به زبانهای زنده دنیا ترجمه شوند؛ تا از این رهگذر، ادبیات کُردی در شمار ادبیات جهانی درآید.
جای خرسندی است که «جایزه هژار» در نهادی دانشگاهی اهدا میشود
در بخش دیگری از این یادداشتِ مشاور فرهنگی، هنری حزب دمکرات کُردستان عراق ذکر شده است: امروز جای خرسندی است که «جایزه هژار» در نهادی دانشگاهی اهدا میشود و جای سپاس است که قبلاً مجموعه آثار او با اطلاع و تحت نظارت دانشگاه کُردستان در سنندج، مجدداً به چاپ رسیده است. لیکن، با توجه به منابع اصلی ضروری است گفته شود که برخی از این آثار به دلیل دخل و تصرف در حد انتظارات مرکزی آکادمیک نیستند. برای نمونه، در حالی که «هژار»، خود در «مجمع مطالعات کُرد» ناظر بر انتشار کتاب «شرفنامه» بوده، در انتشار مجددش بخشی از آن حذف شده است. به این دلیل، ما به عنوان وارثین او با مسئولیتپذیری منابع قدیمی و اصلی را نمایان میکنیم. در ضمن، خواستاریم افزون بر چاپ مجددِ «شرفنامه» بدون دستکاری، فرهنگ فارسی ـ کُردیای که هژار در فهرست آثارش، در چاپ دوم شرفنامه، از آن یاد کرده، پیدا و منتشر شود.
امیدواریم در آینده، پژوهشگران خبره با دقت و تعهدی بیشتر روی آثار گرانبهای «هژار» کار کنند
در بخش پایانی این مطلب «عباس غزالی» آمده است: امید آن است که در آینده، پژوهشگران خبره با دقت و تعهدی بیشتر روی این آثار گرانبها کار کنند. همچنین امیدواریم که تلاش دانشگاه کُردستان ـ سنندج، انگیزهای برای حکومت اقلیم کُردستان باشد تا با حمایتهای گستردهتر، چنین فعالیتهایی را در عرصه آموزش و هنر تداوم بخشد و به ثمر برساند.
سعید بابایی شاعر جوان تبریزی از شرکتکنندگان فصل سوم برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» در گفتگو با خبرنگار مهر درباره حضورش در این برنامه گفت: به خاطر شناختی که آقایان علیمحمد مودب یا وحید سمنانی از من داشتند، به این برنامه معرفی و توسط آنها به سرزمین شعر دعوت شدم. برای ضبط برنامه به تهران آمدم. ضبط برنامه تقریبا یک هفته طول کشید و این روزها از شبکه یک و شبکه چهار درحال پخش است.
وی افزود: اینبرنامه از این نظر که سرزمین شعر به صورت تخصصی به شعر میپردازد، کار مهم و برجستهای است. این خلأ همیشه در صداوسیما بود که شعر در آن حضور تزئینی داشت. به خاطر همین کمتوجهیها بود که شاعران همیشه میگفتند کاش شعر در تلویزیون حضور بیشتری داشته باشد و ای کاش اصلا مدیریت یکی از شبکهها با شاعران باشد تا ببینید میتوان درباره شعر برنامه خوب ساخت. سرزمین شعر ثابت کرد اگر حمایت وجود داشته باشد، میتوان مردم را با شعر پای تلویزیون نشاند.
شهرستان چاراویماق پای سرزمین شعر
اینشاعر جوان درباره بازخوردهای حضور در این برنامه گفت: شهرستان ما شهرستان چاراویماق یک شهرستان کوچک در آذربایجان شرقی است و تقریبا ۳۵ هزار جمعیت دارد. البته خود شهر نهایتا هفت هشت هزار نفر است ولی با روستاهای اطرافش به ۳۵ هزار نفر میرسد. از وقتی که پخش برنامه سرزمین شعر شروع شده، وقتی خانوادهها من را بیرون میبینند میگویند انگار داریم جام جهانی نگاه میکنیم! من هم به کسی نگفتهام که در قسمتهای بعدی چه اتفاقی میافتد و این بندگان خدا میگویند ما دعا میکنیم که او اول شوی! در صورتی که تمام قسمتهای برنامه ضبط شده و به مرور پخش میشود. واقعا شور و حال عجیبی در بین مردم شهرستان ما ایجاد شده و هروقت، من را میبینند محبت میکنند و دوست دارند که من برنده شوم. یک نکته جالب هم این که در یکی از قسمتها آقای کاظمی به من گفتند در افغانستان هم شهرستانی به نام شهرستان چاراویماق وجود دارد.
بابایی درباره حضور شاعران افغانستان در برنامه سرزمین شعر گفت: با یکی دو تا از شاعران افغانستانی که در سرزمین شعر حضور داشتند هماتاق بودم. واقعا بهترین دوستان من در سرزمین شعر، شاعران افغانستانی بودند. با آهم همدلی بسیار زیادی داشتم و واقعا شاعران خوبی هم بودند. بعضی از آنها اگر در انتخاب شعر دقت بیشتری میکردند، شاید تا مراحل بالاتر هم میآمدند. ارتباط با شاعران افغانستان وقتی برایم جالبتر شد که به واسطه آقای کاظمی متوجه شدم در افغانستان هم شهری به نام چاراویماق داریم. جالب اینکه مردم این شهر افغانستان هم ترک هستند. این نشان میدهد که مردم ما چقدر با هم پیوند و اشتراک و همدلی دارند.
وی درباره استقابل مردم شهرستان چاراویماق از برنامه سرزمین شعر گفت: در کانالهای خبری شهرمان برنامههای سرزمین شعر را اطلاعرسانی میکنند. کانالهای خبری چاراویماق صفحه من را در فضای مجازی رصد میکنند. با همین اطلاعرسانی همه مردم پای برنامه مینشینند و آن را میبینند. چون شهر کوچک است، سرزمین شعر قشنگ گل انداخته است. مردم شهرستان چاراویماق میدانستند که من شاعر هستم، ولی تا امروز اینقدر به شعر و شاعری من توجه نشده بود. من قبلا به شبکه سهند هم رفته بودم ولی بازتاب آن برنامه قابل مقایسه با برنامه سرزمین شعر نیست. ابتدا قرار بود این برنامه در شبکه چهار پخش شود، به همین خاطر دانشآموزانم با من شوخی میکردند که شما را به شبکهای دعوت کردند که کسی نگاه نمیکند! به آنها میگفتم شما به خاطر من نگاه کنید. بعد که برنامه به مراحل نهایی پخش رسید، گفتند هم شبکه یک و هم شبکه چهار برنامه را پخش میکنند. وقتی برنامه در شبکه یک هم پخش شد، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و مخاطبان بیشتری با آن آشنا شدند.
بابایی همچنین گفت: حضور آقای مدرس بهعنوان مجری برنامه خیلی به آرامش شاعران کمک میکرد. گاهی میدیدیم آقای مدرس به نکتهای اشاره میکند که از نظر داورها پنهان مانده است. این که ایشان به نکاتی درباره شعر شاعران اشاره میکرد و این مقدار روی شعر اشراف داشت، خوشحالکننده بود.
وی درپایان درباره انتقاد و پیشنهادش برای بهترشدن اینبرنامه تلویزیونی گفت: فکر میکنم در این فصل حضور موسیقی زیاد بود و اگر کمتر از آن استفاده میشد بهتر بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، آئین رونمایی چهار کتاب سینمایی از مجموعه کتابهای سینمایی نشر گره شامگاه یکشنبه ۲۳ دی با همکاری کمیته فرهنگی انجمن منتقدان سینمای ایران در خانه سینما برگزار شد.
«تاریکی فرامیخواند؛ پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» نوشته «سو شورت» با ترجمه عباس کریمیعباسی؛ «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» نوشته «دِید هِیز» و «داون چمیلفسکی» با ترجمهی الهام جوادپور؛ «تاریخ ادبیات فرانسه در سینما» نوشته «کیت گریفیث» و «اندرو واتس» با ترجمه پوپک رحیمی و «بی خورشید» دستنوشتههای «کریس مارکر» با گردآوری و ترجمه مریم رفیعی چهار کتابی هستند که در اینمراسم رونمایی شدند.
در ابتدای مراسم که کمیته فرهنگی انجمن منتقدان خانه سینما در برگزاری آن همراهی داشت، با حضور پروفسور سیدحسن امین، محقق؛ مترجم و اندیشمند در حوزه زبان و ادب فارسی، اسدالله امرایی مترجم، سید غلامرضا کاظمیدینان پدر روابط عمومی نوین ایران و محمود معتقدی شاعر از پوستر این چهار کتاب رونمایی شد.
نگاه نوآورانه و پیریزی فرهنگ تماشای پیدرپی
در ابتدای این نشست الهام جوادپور در معرفی کتاب «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» گفت: سکوی برخط محتوای تصویری نتفلیکس از سال ۲۰۱۳ با شعار «دوست داریم مخاطب را شاد کنیم» فعالیت خود را آغاز کرد. سریال «خانه پوشالی» اولین مجموعهای بود که توسط این سکو به مخاطبان ارائه شد و با همین نگرش نتفلیکس تلاش کرد تا فرهنگ تماشای پیدرپی (binge watching) را برای علاقهمندان حوزه سریالهای تلویزیونی احیا کند. هم سویی با عصر فناوری و شتابی که زندگی مدرن برای انسانها با خود به همراه آورده، دیگر برای مخاطبان فرصت یک هفته صبر برای دیدن قسمت جدیدی از یک سریال را ایجاد نمیکند. سکوی نتفلیکس از این نیاز بهره برد و با پیریزی فرهنگ تماشای پیدرپی تمامی قسمتهای یک مجموعه سریال را به شکل توأمان در اختیار مخاطب قرار داد.
وی افزود: همین مؤلفه نتفلیکس باعث شد تا دیگر سکوهای جهانی در این مسیر گام بردارند. هرچند آن سکوها چون از نگرش نوآورانه نتفلیکس بیبهره بودند، نتوانستند به قدرت آن دست یابند. از سوی دیگر باید تاکید کرد که امروز بیتردید نتفلیکس به یکی از رقیبهای بزرگ هالیوود در صنعت تولید محتوای تصویری بدل شده است.
روایت تسخیر سینمای جهان توسط ادبیات فرانسه
پوپک رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در معرفی این اثر گفت: این کتاب درباره اقتباسهای ادبی است که از ادبیات فرانسه در سینما صورت گرفتهاند. این کتاب بههیچوجه بر خود کشور فرانسه و آثار اقتباسی از نویسندگان این کشور استوار نیست و تلاش کرده این مؤلفه را به مخاطب نشان دهد که ادبیات فرانسه با تمام قدرت خود چگونه توانسته در سینمای جهان ریشه باز کند.
وی افزود: اگر کسی علاقهمند به حوزه سینما به ویژه اقتباسهای ادبی به عنوان یکی از جذابترین شکلهای تولید آثار سینمایی باشد این کتاب میتواند انتخابی خوب برای او باشد و اطلاعات فراوان، دقیق، علمی و بهروز را به خوانندگانش ارائه کند.
«نوآر»؛ دعوت انسان برای سفر به درون و کشف خویشتن است
عباس کریمیعباسی هم به عنوان دیگر مترجم حاضر در این نشست با کتاب تاریکی مرا میخواند، پژوهش انتقادی پیرامون نئونوآر با اشاره به پیشینه شکلگیری گونه نئونوآر در هنر سینمای جهان گفت: زمانی که رمان جنایی واقعگرا حیات خود را با «دشیل هَمِت» آغاز و استمرار آن را در قلم نویسندگانی چون «ریموند چندلر» و «رأس مک دانلد» باعث جهانی شدن این گونه ادبی شد؛ فرانسویها برای تحقیر این گونه از واژه «نوآر» به معنای «سیاه» استفاده کردند.
وی افزود: به تدریج بعد از تجربه قلم نویسندگان فرانسوی در این عرصه و استقبالی که مخاطبان از این گونه ادبی میان نویسندگان فرانسوی داشتند شاهد پیشی گرفتن نویسندگان این کشور در حوزه ادبیات نوآر بودیم. به گونهای که به فاصله کوتاهی شاهد بدل شدن کشور فرانسه به مهد ادبیات و سینمای نوآر شدیم.
اینمترجم در ادامه گفت: اندیشیدن به این مؤلفه که گونه ادبی و سینمایی نوآر به تاریکی روح انسان ارجاع دارد، اندیشهای از بُنمایه غلط و اشتباه است. ادبیات و سینمای نوآر ناقد سیستم فاسد سرمایهسالاری و مصرفگرایی است و تلاش میکند تا جلوهای از بخشهای تاریک روح انسان را با زبانی مذمتگونه به نقد بکشد و انسان را به اصل انسانیت و ابعاد متعالی روح او در قامت زبان زیباییشناسانه هنرِ سینما و ادبیات به سفری درونی دعوت کند.
ترجمههایی باکیفیت برای نیاز مخاطب ایرانی سینما
در ادامه مازیار فکری ارشاد با اشاره به اینکه مریم رفیعی؛ مترجم ادبیات به دلیل بعد مسافت در این نشست حضور ندارد به معرفی ترجمه وی پرداخت و گفت: «بی خورشید» دستنوشتههای «کریس مارکر» است که در سینمای ایران و مباحث تئوریک خیلی از وی یاد شده و ارجاع داده میشود و خانم رفیعی تصمیم به جمعآوری و ترجمه نوشتههای وی گرفتند. وقتی کتاب از طرف دوست خوبم اصغر نوری به من معرفی شد کتاب را بسیار جذاب دیدم و مطالعه آن را به شدت توصیه میکنم.
دبیر کتابهای سینمایی نشر گره در ادامه گفت: کتابهای این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقهمندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشتهاند انتخاب شدهاند.
مترجم کتاب مخمصه ۲ مایکل مان افزود: کتابهای این مجموعه با دقت زیاد بر محتوا و کیفیت و به ویژه نیازسنجی برای مخاطب ایرانی و علاقهمندان مختلف سینما انتخاب شده و مترجمان برحسب استیلا و علمی که بر موضوعات آنها داشتهاند انتخاب شدهاند. ازاینرو با مجموعهای باکیفیت و جذاب در حوزه ترجمه کتابهای سینمایی روبهرو هستیم.
جادوی هنر دوبله در عصر حاضر
بخش دوم نشست به روایت تحلیلی و تجربه مترجمان در قامت همنشینی با کتابهایی که دست به ترجمه آنها زدهاند و محتوایی که به واسطه این آثار به مخاطب منتقل میشود، اختصاص داشت.
جوادپور در اینبخش گفت: «نبرد پنهان نتفلیکس و هالیوود» در قالب روایت، اثری روان و در عین حال خواندنی برای مخاطبان است، چرا که توسط دو روزنامهنگار به رشته تحریر درآمده است یادآور شد: سکوی نتفلیکس تلاش کرد تا با فرهنگسازی تماشای پیدرپی (binge watching) نوآوری در عرصه ارائه محتوای تصویری به مخاطبان داشته باشد و با این ویژگی سلطه خود را بر عرصه سکوهای ارائه محتوای تصویری به شکل برخط حاکم کرد.
این مترجم و محقق حوزه سینما گفت: سکوهایی مانند «اپل» و «آمازون» بعد از توفیق نتفلیکس به دلیل منابع مالی که داشتند ورود به عرصه شبکه نمایش برخط آثار تصویری را تجربه کردند. در ادامه «دیزنی پلاس» نیز که به سبب فراگیری بیماری کرونا تجربه شکست تلخی در حوزه اقتصادی داشت با اتکا به گنجینه عظیم و تولیدات پیشین خود پا به این عرصه گذاشت؛ اما هیچ یک از این سکوها نتوانستند موفقیت نتفلیکس را داشته باشند.
جوادپور در تشریح دلیل عدم توفیق دیگر سکوهای برخط جهانی ارائه محتوای تصویری؛ پیشگام بودن نتفلیکس در این عرصه را یکی از دلایل مهم توفیق این سکو و عدم توفیق سکوهای دیگر دانست و در تشریح دلایل دیگر گفت: مابقی سکوهای ارائهدهنده نمایش محتوای تصویری به شکل برخط نگاه کالایی به تصویر داشتند. درحالیکه نتفلیکس تلاش کرد تا فارغ از این نگاه، محتوای تصویری را به شکل اختصاصی برای تمامی کشورها با توجه به فرهنگ؛ زبان؛ دین؛ قوم و جغرافیای آن کشورها تولید کند و به همین سبب به محبوبیت دست پیدا کرد. یکی دیگر از دلایل مهم سبقت گرفتن و بدل شدن نتفلیکس به یکی از رقبای بزرگ هالیوود احیای هنر دوبله در ارائه آثار تصویری است. مردمان برخی از کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و فرانسه علاقهای به خواندن زیرنویس ندارند. همین مسئله باعث شد تا نتفلیکس با احیای نوین و خلاقانه هنر دوبله، تمامی سریالهای جهانی را به زبان کشورهای مقصد دوبله کرده و به آنها ارائه دهد. به همین سبب دستی بسیار بالاتر نسبت به دیگر سکوهای ارائهدهنده محتوای تصویری به شکل برخط در عصر حاضر پیدا کرد و به جِد امروز به یکی از اصلیترین رقبای هالیوود بدل شده است.
رحیمی مترجم کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما نیز در تحلیل این کتاب و داشتههایی که این اثر به واسطه محتوای خود میتواند به مخاطب ارائه دهد گفت: یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب آن است که مسئلهای به نام اقتباس ادبی را در تمامی گونههای مختلف سینمایی به بررسی میپردازد و در میان این گونهها مخاطب به برخی از آثار سینمایی برمیخورد که تا پیشازاین حتی روند اقتباس در آنها را نمیتوانست در مخیله خود بگنجاند. دیگر ویژگی این کتاب آن است که هر یک از مقالههای این اثر استقلالی تام و تمام اختصاصی برای خود دارند. مخاطب میتواند با انتخاب و متکی به سلیقه خود یکی از این مقالهها را برگزیند و در قالب خوانش آن به اطلاعات مدنظر دست پیدا کند. در حقیقت مقالههای مجزای این اثر به مثابه گشودن مناظر متفاوت بر محور و بستری ثابت به نام اقتباس در عرصه سینما برای مخاطب بدل شده و همین عامل کتاب تاریخ ادبیات فرانسه در سینما را به اثری مرجع در حوزه سینما و ادبیات برای پژوهشگران بدل کرده است.
زندگی یعنی ساختن مسیر میان روشنایی و تاریکی
کریمیعباسی نیز گفت: نویسنده «تاریکی فرامیخواند، پژوهشی انتقادی پیرامون نئونوآر» از استادهای به نام یکی از دانشگاههای ادبیات لندن است. به همین سبب با توجه به آنکه تلاش کرده به واسطه این متن بار معنای کلمات و جملات را بر بستر روایتی مطول بنا کند، کار ترجمه این اثر از نظر ادبی به خاطر پاراگرافهای بلند و بدون نقطه نویسنده برای مخاطب فارسیزبان سخت بود. به همین سبب تلاش کردم در کنار ترجمه متن روایی نویسنده، این کتاب را به اثری روان و خوشخوان برای زبان مقصد یعنی فارسی بدل کنم.
وی افزود: همچنین محتوای این اثر به گونهای بود که مترجم را وامیداشت تمامی قریب به ۳۰۰ فیلمی که در این کتاب توسط نویسنده مورد ارجاع قرار گرفته است را ببیند. برای آنکه ارائه محتوا به مخاطب؛ متقن، مستند و علمی باشد تمامی این فیلمها را بار دیگر مرور کردم تا آنچه به مخاطب ارائه میدهم قابل استنباط و تصویرسازی باشد. برخی معتقدند آدمهایی که طرفدار ادبیات جنایی هستند، ذهن و روحیهای خشن دارند. با قدرت میگویم که این مؤلفهای اشتباه است! چرا که نوآر آئینه تمام قدی روبهروی مخاطب میگذارد تا مدار زندگی خود را تنها بر خوشباوری استوار نکند و در برابر سختیها و حیلهها هوشیار باشد.
این مترجم و فیلمنامهنویس در ادامه گفت: ادبیات و سینمای نوآر به انسان یادآوری میکند که در کنار هر روشنایی در مسیر زندگی، تیرگی نیز وجود دارد. این همان حقیقت اصیل مبارزه در زندگی برای رسیدن به سعادت است و انسان را به سفر در درون خود دعوت میکند تا در قالب مکاشفه خود، سنجش روشنیها و تیرگیها، خوبیها و بدیها، بتواند در تبیین مسیر زندگی خود به سمت موفقیت برنامهریزی درست و دقیقی داشته باشد. پیشازاین نیز مطالعات بسیاری در حوزه نوآر داشتهام و با عقبه این مطالعات میگویم که این کتاب اثری کامل، جامع و شامل بخشهای مختلف جامعهشناسانه، نگرش مبتنی بر فرهنگ زیست انسانها و مبانی تئوری اندیشههای فرهگشناسانه به شکل کامل است. مؤلف آن تلاش کرده به شکل دقیق، علمی و فارغ از جهتگیری به پرداخت این مباحث دست زند. دستهبندی و طبقهبندی ارائه محتوا در این اثر به قدری با دقت توسط نویسنده صورت گرفته که هر فصل از کتاب بهتنهایی میتواند خود به کتاب یا جزوهای مجزا درباره آن موضوع بدل شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «روحالله»، نوشته هادی حکیمیان از معدود آثار ادبی درباره امام(ره) است که از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
اگرچه تاکنون آثار متعددی درباره انقلاب اسلامی و شخصیت ممتاز امام(ره) نوشته شده، اما به نظر میرسد عمده کارهای منتشر شده با رویکرد علمی و پژوهشی و با تمرکز نویسنده بر چرایی و چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. در این میان طی دهههای گذشته خلأ یک کار ادبی که قصد داشته باشد با رویکردی هنری به شخصیت و زندگی امام(ره) بپردازد، احساس میشد. از این منظر، کتاب حکیمیان در واقع تلاشی است برای پر کردن سطرهای نانوشته از امام(ره)؛ مطالبهای که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید فرموده بودند:
«امام یک شخصیّت برجستهی کمنظیر در تاریخ است؛ ما دربارهی امام چقدر کتاب نوشتهایم؟ چه نوشتهایم؟ اینها خیلی مهم است. این کارها باید انجام بگیرد.»
خبرگزاری تسنیم بهمناسبت انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب، با سید جواد حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
*تسنیم: آقای دکتر حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی شما در حوزه تاریخ و جریانشناسی سیاسی است. باتوجه به اینکه آثار متعددی در این حوزه را بررسی و مطالعه کردهاید، بفرمایید که کتاب «روحالله» چه وجه تمایزی نسبت به کارهای مشابه گذشته دارد؟
در حوزه تاریخ انقلاب دو رویکرد وجود دارد؛ یک رویکرد علمی، پژوهشی و دانشگاهی است که به بررسی و تحلیل جریانشناسی سیاسی و موضوعاتی مانند جامعهشناسی انقلاب، حوادث بعد از آن و … میپردازد. این حوزه هم در داخل و هم در خارج از کشور فعال است و تاکنون آثار متعددی با توجه به این رویکرد نوشته و منتشر شده است. رویکرد دوم؛ سبک کارهای ادبی و هنری است که پدیده انقلاب اسلامی در قلم نویسندگان و هنر هنرمندان خود را نشان میدهد.
عمده آثاری که درباره شخصیت حضرت امام(ره) نوشته شده، مبتنی بر رویکردهای تاریخی و پژوهشی بوده است؛ در این آثار معمولاً این مد نظر نویسندگان بوده که ایشان در چه سالی به دنیا آمدند؟ چه زمانی وارد فعالیتهای سیاسی شدند؟ در جریان پیروزی انقلاب چه وقایعی رخ داد و … . ما تا پیش از کتاب «روحالله» درباره امام(ره) یک رمان ادبی نداشتیم که از منظر ادبی و هنری به زندگی امام(ره)، مبارزات و ابعاد مختلف شخصیتی ایشان بپردازد. کتاب «روحالله» در واقع این خلأ را پر کرده است. نویسنده در این اثر، قلم خود را به خدمت امام(ره) درآورده و رمانی مستند که در عین در نظر گرفتن روایتی ادبی، به تاریخ پایبند است، خلق کرده.
قلم نویسنده در کتاب «روحالله» بهگونهای است که مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند، از سوی دیگر مستند هم هست و تخیل نویسنده در پرداختن به برشهای مختلف زندگی امام(ره) راه ندارد. این در حالی است که کتابهای ادبی عمدتاً از روی تخیل نویسنده نوشته میشوند. همچنین، ما در کتاب «روحالله» با یک قهرمان واقعی روبرو هستیم؛ برخلاف کتابهای ادبی که قهرمان داستان، زاده تخیل نویسنده است. قلم هنرمندانه، دیگر ویژگی کتاب «روحالله» است که میتواند مخاطب را با خود همراه کند.
*تسنیم: همانطور که شما هم اشاره فرمودید، کتاب «روحالله» جمع میان ادبیات و تاریخ است؛ این در حالی است که پایبند بودن به تاریخ، آن هم تاریخ معاصر، چالشها و محدودیتهایی را برای نویسنده داستان و رمان ایجاد میکند. حکیمیان چطور توانسته از این محدودیت، فرصت خلق کند؟
نقطه قوت کتاب هم همین است. نویسنده هم توانسته به تاریخ وفادار باشد و هم روایتهای صحیح تاریخی را بیاورد و در قالب رمان ارائه کند؛ این در حالی است که در تجربههای دیگر نویسندگان مانند کتاب «گاندی» ما شاهد این هستیم که نویسنده بخشهایی به زندگی او اضافه کرده که حاصل تخیل اوست و مبنای واقعیت ندارد.
حکیمیان در «روحالله» نشان میدهد که هم به تاریخ مسلط است و هم به فنون ادبی و نویسندگی. یکی از بخشهای خواندنی کتاب که در نتیجه این قلم خلق میشود، مربوط به ماجرای شهادت امام صادق(ع) و سخنرانی امام(ره) در فیضیه قم در فروردین سال 1342 است. این بخش از تاریخ پیشتر توسط کتابهای متعددی که از مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دیگر مراکز منتشر شده، تشریح شده است، اما نویسنده «روحالله» این بخش را چنان به خامه قلم درآورده که از نقاط قوت کتاب به شمار میآید.
*تسنیم: در کتاب «روحالله» ما شاهد ارائه مستندات تاریخی جدیدی هستیم که به راحتی به دست نویسنده نیامده است؛ این در حالی است که استفاده از اسناد انقلاب، از ضرورتهای امروز نویسندگان و جامعه است؛ اسنادی که روشنکننده تاریخ امروز ما و پاسخگوی بسیاری از شبهات و سوالات نسل جوان است. به عنوان یک پژوهشگر تا چه اندازه با این دست از محدودیتها مواجه شدید و عدم دسترسی به آن را یک چالش بر سر راه پژوهشگران و نویسندگان این حوزه میدانید؟
حبس اسناد یک چالش جدی در تاریخ انقلاب است؛ به همین دلیل معتقدم که ما باید به یک نظامنامه در زمینه توزیع و نشر اسناد انقلاب برسیم. این ضعف وجود دارد که پژوهشگران ما ایدههای زیادی در تاریخ انقلاب دارند که میتواند موجب خلق کارهایی مانند «روحالله» شود و رمانها و کتابهای متعددی در این مسیر نوشته شود تا نسل جوان با آن ارتباط برقرار کند، اما باید در هزارتوی مشکلات دسترسی به اسناد با این معضل دست و پنجه نرم کنند. مراکز اسنادی باید این را بپذیرند که نسبت به این امر مسئول هستند.
البته این را باید در ادامه بگویم که در کتاب «روحالله» روایت شاذی از امام(ره) نیست که پیشتر ذکر نشده باشد، اما نویسنده به جنبههای جدیدی از زندگی ایشان پرداخته که معمولاً در کتابهای علمی و دانشگاهی مورد توجه نیست؛ مانند اینکه امام(ره) در دهه 30 تابستانها خانواده را به امامزاده داوود میبردند که شرایط آب و هوایی بهتری داشت و خودشان نیز به درس و بحث میپرداختند. این مسائل معمولاً در کتابهای ادبی مورد توجه است و نویسنده میتواند از آن استفاده کند.
*تسنیم: نویسنده کتاب مدعی است که نامه امام(ره) در سال 1327 درباره اسرائیل برای اولینبار در این کتاب ارائه شده است.
در قدیم اینطور رسم بود که طلبهای دفترش را میداد و از علما میخواست که به یادگار چیزی بنویسند. امام(ره) نیز به درخواست طلبهای، به جای یادگاری در دو صفحه وضعیت موجود جهان اسلام و لزوم مقابله با جریان کفر را تأکید و تشریح میکنند. نویسنده میتواند بگوید برای اولینبار، اما این سندی است که کمتر به آن پرداخته شده. هنر نویسنده این است که جنبههایی را که در رویکرد علمی مورد توجه قرار نمیگیرد، کشف کند و به آنها در اثر خود بپردازد که این موضوع در کتاب «روحالله» به خوبی دیده میشود.
*تسنیم: انتشار این نامه نشان میدهد که امام(ره) از دهه 20، یعنی زمانی که اسرائیل چندان مورد توجه نبود، دغدغه آینده فلسطین را داشتند و نسبت به خطر اسرائیل برای جهان اسلام آگاه بودند. بازخوانی اندیشههای امام(ره) در این زمینه امروز که فلسطین بیش از هر زمان دیگری در صدر اخبار است و توجه جامعه جهانی به آن معطوف شده، بیش از هر زمان دیگری ما را به آیندهنگری امام(ره) میرساند. بفرمایید که این دغدغه از چه زمانی در اندیشههای امام(ره) دیده میشود؟
ما بدون شک در تاریخ معاصر زنده شدن مسئله فلسطین را مدیون امام(ره) هستیم. مسئله ارتباط با رژیم صهیونیستی یا به رسمیت شناختن آن داشت در منطقه عادی میشد، اگر واقعه هفت اکتبر رخ نمیداد، ماجرای فلسطیین در منطقه گم میشد و برخی از کشورهای منطقه آن را به رسمیت میشناختند. مهمترین پیامد هفت اکتبر این بود که مشروعیت ارتباط با اسرائیل را از بین برد و هیچ کشوری الآن به راحتی نمیتواند بگوید که به پیمان ابراهیم میپیوندد.
شبیه این اتفاق حدود 80 سال پیش که امام(ره) مبارزات خود را شروع کرده بودند، دیده میشود. رژیم پهلوی در آستانه محرم 1382 هجری قمری، سه شرط برای وعاظ اعلام میکند که انقدر نگویید اسلام در خطر است؛ علیه شاه چیزی نگویید، علیه اسرائیل هم حرفی نزنید. در کتاب «روحالله» هم به این ماجرا اشاره شده که امام(ره) به این مسئله اشاره میکنندکه چه پیوندی میان رژیم پهلوی و اسرائیل وجود دارد که به عنوان یکی از شروط مطرح میشود؟!
روشنبینی از ویژگیهای امام(ره) بود که در دیگر مقاطع و اندیشههای ایشان نیز به خوبی میتوان به آن رسید؛ از جمله اینکه ایشان هیچگاه با جریانهای التقاطی مانند مجاهدین خلق یا جریانهای منحرف فکری ارتباط برقرار نکرد. در واقع ایشان آنچه را که همعصران در آینه نمیدیدند، ایشان در خشت خام میدید. مسئله اسرائیل نیز از همین جنس است.
ایشان بارها تأکید کردهاند که اسرائیل غده سرطانی در منطقه است، توسط غربیها حمایت میشود و تا زمانی که باشد، منطقه روی آرامش به خود نخواهد دید. نکته مهمتر دیگر این است که امام(ره) به درستی خوی استعماری جریان غرب را کشف کرده بودند. الآن متاسفانه بخشی از افراد و نخبگان خوی استعماری غرب را در نظر نمیگیرند و نگاه خوشبینانه نسبت به آن دارند. امام(ره) همیشه این دقت نظر را داشتند که غرب همواره این خوی را در سیاستهای خود پنهان میکند.
وجه تمایز امام(ره) نسبت به دیگر علمای عصر نیز همین آیندهنگری ایشان بود. ایشان برخلاف آیتالله کاشانی و آیتالله مدرس، همزمان با استکبار و استعمار جنگید. آیتالله مدرس در زمان حیات خود با استکبار سر سازش نداشت و آیتالله کاشانی نیز با استعمار انگلیس مبارزه کرد؛ اما امام(ره) با هر دو جریان مبارزه کردند و این دو را دو روی یک سکه میدیدند که منجر به تشکیل پهلوی شده و منافع آن را تأمین میکرد.
*تسنیم: امام(ره) ابعاد شخصیتی متعددی دارند؛ از فقه و علم و بحث گرفته تا فلسفه و عرفان و اخلاق؛ از سیاست گرفته تا مرجعیت دینی و … . کدامیک از جنبههای زندگی و شخصیتی ایشان برای شما جذاب و قابل تأمل بوده است؟
قدرت روحی امام(ره). ایشان در زندگی بلایای مختلفی را تجربه کردند؛ از تبعید و توهین و تحقیر گرفته تا از دست دادن عزیزان و فرزندان و خیانت افراد نزدیک. ایشان در زندگی 80 و چند ساله خود، ناملایمات بسیاری را از سر گذراندند. ایشان در کودکی پدر خود را از دست دادند، در نوجوانی مادرشان دار فانی را وداع گفت و زندگی سختی داشتند. انواع مصیبتها را در زندگی تجربه کردند، داغ فرزند دیدند اما قدرت روحی امام(ره) و اتکال ایشان به منبع لایزال الهی سبب شد تا از این موقعیتها سربلند خارج شوند.
تصمیماتی که ایشان در این موقعیتها گرفتند، ناشی از قدرت ایمان ایشان بود. یکی از این اتفاقات که در ماههای آخر حیات ایشان رخ داد، ماجرای آقای منتظری بود. ایشان نفر دوم مملکت بود اما امام(ره) مجبور شدند که ایشان را کنار بگذارند. یکی از سختترین پروندههای انقلاب، ماجرای آقای منتظری است. امام(ره) درباره دو نفر فرمودهاند که پاره تن و حاصل عمر من: شهید مطهری و آقای منتظری. اما امام(ره) دو ماه قبل از رحلت در سال 68 تصمیم میگیرند که این فرد را کنار بگذارند، این تصمیم یک قدرت روحی میخواهد. در نهایت نیز ایشان در وصیتنامه میفرمایند که «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم». این مسائل، قدرت معنوی شخصیت ایشان را نشان میدهد که در دوره غیبت کبری کمنظیر است.
به گزارش خبرگزاری مهر، اعضای هیئت علمی نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر طی حکمی از سوی سیدعباس صالحی منصوب شدند.
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با صدور احکامی وحید عیدگاه طرقبهای، قربان ولیئی، عالیه مهرابی، زکریا اخلاقی، ابوطالب مظفری، اسماعیل امینی، میلاد عرفانپور، عبدالجبار کاکایی و فریبا یوسفی را به عنوان اعضای هیأت علمی نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر منصوب کرد.
در متن احکام سیدعباس صالحی آمده است:
«جناب آقای / سرکار خانم
نظر به فعالیتهای ارزنده ادبی و تجربه گران سنگ جنابعالی در عرصه شعر، زبان و ادبیات فارسی و به پیشنهاد معاون محترم امور فرهنگی و خانه کتاب و ادبیات ایران به موجب این حکم به عنوان «عضو هیأت علمی نوزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» منصوب میشوید.
امید است با استعانت از خداوند متعال و بهرهمندی از هماندیشی و همکاری استادان، اندیشمندان و صاحب نظران در شناسایی و گسترش الگوهای ادبی فاخر در حوزه پرسابقه و تمدنی شعر فارسی و اجرای وظایفی که در آئیننامه جشنواره برای ساختن ایران قوی آمده است، موفق و موید باشید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از نخستین دوره نشریاری تهران که دو هفته پیش در حاشیه سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد، به عنوان مهمترین رویداد برگزار شده در حوزه ارتباطات بینالمللی نشر در ایران یاد کردهاند، تجربهای که به گفته ناشران موفق برگزار شد و نزدیک به 168 پیش قرارداد برای نشر ایران به ارمغان آورد.
اما در جریان برگزاری نشریاری تهران بیش ار 30 نماینده ناشران و آگانسهای ادبی خارجی به ایران آمدند، بسیاری از انها برای نخستینبار به ایران آمده و با نمایشگاه کتاب تهران آشنا میشدند، فارغ از شگفتیساز بودن برگزاری نمایشگاه کتاب تهران با این شکل و شمایل برای آنها و خودنمایی ظرفیت نشر و تصویرگری کتاب کودک و نوجوان برای آنها، نکتهای که تقریبا عمده ناشران خارجی در نشریاری تهران در گفتوگو با خبرنگار تسنیم بر آن تاکید داشتند، نوعی بیاعتمادی نسبت به ناشران ایرانی بود، بی اعتمادی که در طی سالهای اخیر و در جریان فعالیت برخی از ناشران در محیط بینالملل به وجود آمده بود.
از نیمه دوم دهه 90، نشر ایران تلاش کرده به صورت حرفهای تر وارد بازار نشر جهانی شود، در این میان با توجه به اینکه ایران با توجه به شرایطی فعلی به کنوانسیون برن نپوسته است، ناشران بسیاری بدون رعایت قواعد و قوانین این بازار سختگیرانه اقدام به فعالیت کردهاند، همانهایی که ترجمههای مختلفی از کتابهای خارجی را بدون رعایت قوانین رایت ترجمه و منتشر کردهاند.
حالا این اتفاق موجب شده تا ناشران خارجی کمتر تمایل به ارتباط با ناشر ایرانی داشته باشند و یا در ارتباطات خود بسیار محتاطانه عمل کنند، اما آیا این همه ماجرای ارتباط ناشران ایرانی با ناشر خارجی است؟ آیا در نشر ایران هیچ کتابی بدون رعایت قوانین بینالملل منتشر نمیشود؟ آیا رعایت قوانین رایت تنها با پیوستن ایران به کنوانسیون برن باید اجرایی شود؟ اساساً ایران حتما باید به برن بپیوندد تا بتواند اعتماد جهانی نشر را به دست آورد؟
تجربه بسیاری از ناشران موفق فعلی در بازار ایران که سالهاست با ناشران خارجی در ارتباطاند نشان میدهد که عمل به یک منشور اخلاقی نانوشته و امضا نشده بین این ناشران و فضای نشر بینالملل موجب شده تا تجربه موفقی برای اعتماد به ناشران ایرانی در بازار جهانی نشر ایجاد شود.
محمدحسین بهرامی مدیر انتشارات و آژانس ادبی نخل سبز در این زمینه به تسنیم میگوید: جمعبندی اهالی نشر و فرهنگ ایران این است که ایران از یک جایی برای ورود به بازار جهانی نشر باید شروع کند، با برگزاری فلوشیپ نشر تهران خواه ناخواه ناشران ایرانی با فضای بینالملل ارتباط برقرار کردند.
وی ادامه میدهد فضایی که تاکنون در حوزه نشر بینالملل در نمایشگاه کتاب تهران وجود داشت، فضایی نبود که بتوان به آن بازار جهانی گفت، وزارت ارشاد از سالها پیش تلاش داشت تا در نمایشگاههای بین المللی چنین فضایی را ایجاد کند، از نویسندگان و ناشرانی برای حضور حمایت میکرد، اما با وجود همه این تلاشها این اتفاق به صورت کامل رخ نداده است.و چرا که ظرفیت ما بسیار بالاتر است.
بهرامی میگوید: برگزاری مداوم نشریاری تهران میتواند این بستر را ایجاد کند که به صورت واقعی و ملموس ایران وارد فضای تعاملات بینالمللی کتاب شود، البته مسیر بلندی در پیش است.
وی درواکنش به این انتقاد که عدم رعایت قوانین کپیرایت از سوی ناشران ایرانی مهمترین مانع در ارتباط درست نشر ایران با بازارهای جهان است میگوید: این یک واقعیت است، این مساله وجود دارد و در ارتباط با ناشران خارجی بسیار زیاد دیده و شنیدهایم که به نوعی شاکی هستند و اعتماد ندارند.
بهرامی میافزاید: اما روی دیگر سکه این است که بسیاری از ناشران ایران با ناشران بینالمللی ارتباط کاری دارند، به صورت کلی این انتقاد به ناشران ایرانی وجود دارد، اما با وجود اینکه ما به کنوانسیون برن نپیوستیم، بسیاری از ناشران ایرانی رایت کتابها را از ناشران خارجی خریداری کرده و به حقوق بینالملل نشر وفادار هستند.
وی میگوید: ناشران ایرانی کمکم به این نتیجه رسیدهاند که اگر بخواهند در بازار جهانی نشر نقشآفرینی کنند چارهای ندارند جز اینکه خودشان هم رعایت مسائل حقوقی را کنند حتی اگر به کنوانسیون برن هم نپیوندیم ما یک تعهد داخلی و درونی را باید داشته باشیم و این قوانین را رعایت کنیم، کمکم ناشران خارجی هم ناشران حرفهای بازار نشر ایران را خواهند شناخت و شناخت نیز خود تعهدی را برای ناشر ایجاد میکند که خلاف قواعد بینالمللی رفتار نکند.
بهرامی در پایان شفافیت در حمایت از ناشران در رویدادهایی مانند نشریاری را ضرورت اولیه ادامهدار بودن موفق آن دانست و میگوید: ناشران خارجی باید به صورت شفاف بدانند پروسه حمایت گرنت ایران چیست؟ چه برنامهای برای نشریاری در نمایشگاه سال آینده داریم؟ این شفافیتها موجب میشود که طرف خارجی برای آینده تعاملات با ایران برنامهریزی کند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِی اَبَوَا هَذِهِ الْاُمَّه؛ من و علی پدران این امت هستیم». در روایتی دیگر از رسول خدا نقل شده است که: «حَقُّ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَلی هذِهِ الاُمَّةِ کَحَقِّ الوالِدِ عَلی وَلَدِهِ؛ حق علی بر مسلمانان مانند حق پدر بر فرزندانش است.» پیداست که این گفتار به معنی استعاری پدری اشاره دارد، نه معنی جسمانی و بیولوژیک پدری.
پدر بودن به چه معناست؟ با وجودیکه این معنا نزد اقوام مختلف تفاوتهایی جزئی دارد، اما مشابهتهای بسیار و کهن بودن این الگو و استعاره یا تشبیه و قراردادن کسی در مقام پدری ویژگیهایی بر او مترتب میکند، که برای درکش ناگزیر به دانستن این نقش در ادبیات کهن و معاصر خود هستیم.
نقش پدر در اساطیر ایران
پدر در اساطیر ایران جایگاه ویژهای دارد و اغلب بهعنوان نمادی از قدرت، حمایت و خرد، آفرینش، و مسئولیتپذیری ظاهر میشود. در اسطورههای ایرانی، شخصیتهای پدر معمولاً نمایانگر بنیانگذاران خاندانها، نگهبانان سنتها، و رهبران قوم هستند. این شخصیتها نقشی کلیدی در هدایت، محافظت و پیشبرد داستانهای اساطیری ایفا میکنند. این شخصیتها، چه در قالب شاهان دادگر و چه در قالب پهلوانان دلاور، حامل ارزشهای بنیادین فرهنگ ایرانی هستند. اساطیر ایرانی پدر را بهعنوان محور خانواده، جامعه و کشور به تصویر میکشند و او را نماینده پیوند میان نسلها و پاسدار سنتهایی میدانند که زیستن در این پهنه سرزمینی را میسر میکنند.
برای بررسی جایگاه و نقش پدر در اساطیر ایران میتوان به این موارد اشاره کرد:
* پدر بهعنوان بنیانگذار و آفریننده
در اساطیر ایران، برخی از شخصیتهای پدر بهعنوان آفرینندگان یا بنیانگذاران نسلها و خاندانهای بزرگ شناخته میشوند:
کیومرث: نخستین انسان در اساطیر ایرانی و پدر بنیانگذار بشریت است. او در اوستا و متون پهلوی بهعنوان نخستین انسان خاکی معرفی میشود و فرزندان او نماد آغاز زندگی بشری در زمین هستند. در شاهنامه میخوانیم:
سخنگوی دهقان چه گوید نخست
که نام بزرگی به گیتی که جست؟
که بود آنکه دیهیم بر سر نهاد؟
ندارد کس آن روزگاران به یاد
مگر کز پدر یاد دارد پسر،
بگوید تو را یک به یک در به در
که نام بزرگی که آورد پیش،
که را بود از آن برتران پایه بیش
پژوهندۀ نامۀ باستان
که از پهلوانان زند داستان،
چنین گفت ک: آئین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه
پادشاهی کیومرث، شاهنامه شاه طهماسبی
جمشید: یکی از شاهان اسطورهای و و پیشدادی در شاهنامه. او را میتوان پدر نمادین تمدن و پیشرفت بشری دانست، که با طبقه بندی اجتماعی، ساختن شهرها و گرمابه و ایوان و کاخ با سنگ و گل و خشت ابداع ابزارها و توسعه کشاورزی و دامپروری، ابداع نساجی و رشتن و بافتن و دوختن و شستن، یافتن انواع سنگها و فلزات و گوهرها، پزشکی و درمان دردها و بیماریها، یافتن بوهای خوش و عطرها و… به نوعی پدر فرهنگ و تمدن ایرانی محسوب میشود.
* پدر، نماد قدرت و حمایت
در اساطیر ایران، پدران اغلب رهبران و شاهانی هستند که قوم خود را از خطرات حفظ میکنند:
فریدون: یکی از شاهان فره مند و برجسته شاهنامه، هرچند در جوانی با کمک کاوه آهنگر و مردم ایران کشور را از ستم ضحاک نجات میبخشد و داد و دهش میکند و عدالت را برقرار میسازد، اما نقش پدرانه او برجسته است. بعد از این و باز در نقش پدر او را میبینم که قلمروش را میان سه فرزندش (ایرج، سلم و تور) تقسیم میکند. در واقع شاهان سه سرزمین توران و ایران و روم (همه جهان مسکون) با هم برادرند و همه فرزندان فریدون هستند.
سام نریمان: یکی از پهلوانان شاهنامه و پدر زال، که با وجود شرایط عجیب زال در هنگام زاده شدن و طرد کردن نوزاد و به کوه افکندنش، سرانجام توبه میکند و با زاری و تضرع فرزندش را از خدا میخواهد و سیمرغ زال جوان که به امر خداوند زیر سایه خود و در لانه اش بر بلندای البرزکوه پرورش داده بود پیش پدر برمیگرداند. سام به جبران این ظلمی که به زال کرده، پیمان میبندد که کاری نکند که او آزرده شود و در پرورش او نقش مهمی ایفا میکند؛ تا جایی که در جهان مردی به قدرت و خرد زال وجود نداشته و استادی نبوده که بتواند به او چیزی بیاموزد.
* پدر بهعنوان آموزگار و مربی
در بسیاری از اساطیر ایرانی، پدران نقش راهنما و آموزگار را برای فرزندان خود ایفا میکنند:
رستم و زال: زال، بهعنوان پدر رستم، او را به مسیر پهلوانی هدایت میکند و در تربیت و آموزش او سهم بزرگی دارد. در بسیاری از داستانهای شاهنامه، رابطه میان زال و رستم نماد پیوند عمیق پدر و فرزند است، و با توجه به اینکه در هنگام مرگ رستم زال هنوز زنده است میتوان گفت این رابطه در طول حیات رستم هرگز گسسته نشده است. بعدها رستم این نقش پدر به عنوان مربی را برای دو شاهزاده دیگر بازی میکند: سیاوش (پسر کیکاووس و پدر کیخسرو) و بهمن (پسر اسفندیار). تاکید بر نقش پدرانه رستم بسیار زیاد است، تا جایی که در نبردهای کینخواهی سیاوش هیچکس نمیتواند مقابل رستم ایستادگی کند و وقتی او در جنگ با خاقان چین مقابل سپاه توران میرسد، هومان به پیران اینطور میگویند:
گر این شیردل رستم زابلیست
برین لشکر اکنون بباید گریست!
و پیران خود را به خاقان چین میرساند و به او اینطور میگوید:
که این بارۀ آهنین رستم است
که خام کمندش خم اندر خم است
ازو دیو سیر آید اندر نبرد،
چه یک مرد با او، چه یک دشت مرد!
به زابلستان چند پرمایه بود،
سیاووش را آن زمان دایه بود،
پدروار با درد جنگ آورد
جهان بر جهاندار تنگ آورد…
سیمرغ: هرچند سیمرغ یک موجود اسطورهای و نمادین دانسته میشود، اما در داستان زال و رستم، نقش یک پدر یا پروراننده معنوی را برای تربیت زال و رستم بر عهده دارد. حضور همیشگی او و پشتیبانی اش از زال و رستم نوعی اتصال این خاندان است با خردی آسمانی.
* پدر، نماد عدالت و خرد
برخی از شخصیتهای پدر در اساطیر ایران نماینده عدالت و خردورزی هستند.
منوچهر: نتیجه فریدون (پسری که از دخترِ ایرج به دنیا میآید) و کینخواهی پدربزرگ خود را به سرانجام میرساند تا گردش جهان بر منهج عدل و داد برگردد و بیداد رخت ببندد. شاهی عادل و خردمند که در داستانهای شاهنامه نماد یک رهبر پدرگونه برای ایران است.
در نقطه مقابل اما شخصیتهایی هستند که باوجود پدر بودن و شاه بودن، خلاف خرد و داد رفتار کرده و اسیر دیو آز و خودخواهی میشوند:
گشتاسپ: پدر اسفندیار، که مدام تصمیمات بحثبرانگیزی میگیرد. او نمایانگر چالشهای میان وظایف شاهی (حفظ امنیت و اداره کشور و برقراری داد) و پدری (مهرورزی و هدایت فرزندان) و خودخواهی و آز خودش است؛ و تا جایی پیش میرود که برای اینکه تاج و تختش را به پسرش نسپارد، از ستاره شناسان میپرسد که عمر این فرزند فرهمند و روئین تن چگونه به پایان میرسد و وقتی میشنود که مرگ او به دست رستم در زابل رخ میدهد، پسرش اسفندیار را به قتلگاه مبارزه با رستم میفرستد. و اسفندیار این را نمیفهمد تا لحظهای که تیر به چشم سرش میخورد ولی گویی تازه چشمِ دلش باز شده است، در هنگام مرگ به برادرش پشوتن اینطور وصیت میکند:
چو رفتی به ایران، پدر را بگوی
که چون کام یابی بهانه مجوی!
زمانه سراسر به کام تو گشت
همه مرزها پر ز نام تو گشت
امیدم نه این بود نزدیک تو،
سزا این بُد از جان تاریک تو
به پیشِ سران پندها دادیَم،
نهانی به کشتن فرستادیَم!
کنون زین سخن یافتی کام دل
بیارای و بنشین به آرام دل
چو ایمن شدی مرگ را دور کن،
به ایوان شاهی یکی سور کن
ترا تخت، سختی و کوشش مرا
ترا نام، تابوت و پوشش مرا…
یزدگرد بزهگر: در میان شاهان و پدرانی که به وظایف خود عمل نمیکنند، میتوان از یزدگرد اول پدر بهرام گور نام برد، که از بسیاریِ آزار، به یزدگرد بزهگر معروف بوده است. به همین دلیل پس از مرگ او مردم ایران پادشاهی را به کسی دیگر به جز بهرام گور میسپارند، با این اندیشه که او هم فرزند همان پدر است. اما بهرام که در یمن و نزد نعمان و منذر بالیده و آداب رزم و بزم و شاهی آموخته دلاورانه به ایران میآید و با پشت سر گذاشتن آزمون ربودن تاج از میان دو شیر، به تخت شاهی مینشیند و یکی از بهترین دورانهای شهریاری ایران را رقم میزند.
* فقدان پدر و تراژدی
برخی از اسطورههای ایرانی نیز به تصویر پدرانی میپردازند که در مواجهه با سرنوشت، تصمیمات دشواری میگیرند:
رستم و سهراب: این داستان مشهور از شاهنامه یکی از غمانگیزترین تراژدیهای پدر و فرزندی است، که رستم بهطور ناخواسته فرزند خود، سهراب، را میکشد و بعد از آگاهی از هویت او، با اندوه و پشیمانی روبرو میشود و قصد کشتن خود را دارد. اما بخشی از آنچه برای سهراب رخ میدهد و او را قدم به قدم به فاجعه نزدیک میکند، نداشتن حمایت و پرورش نیافتن در دامان پدر خود رستم است. او پدر را نمیشناسد و این بحران هویت است که او را به همدستی با فرستادگان افراسیاب و باور کردن حمایت آنها، و سرانجام جنگ با ایرانیان و رویارویی تراژیک با پدر میکشاند.
زاری رستم بر سهراب، شاهنامه شاه طهماسبی
فرودِ سیاوش: فرود فرزند سیاوش نیز سرنوشتی مشابه دارد، علیرغم داشتن مادر به خردمندی جریره، او از پرورش در دامان پدرش سیاوش محروم است و به همین دلیل در موقع لزوم نمیداند چه کند و با مشورت با مشاور نادان خود، _بدون دیدن کیخسرو برادرش_ تراژدی مرگ خود را رقم میزند.
* پدر در نقش نگهبان سنتها
بسیاری از شاهان و پهلوانان در اساطیر ایرانی، در نقش پدر، سنتها و ارزشهای فرهنگی و دینی را به نسلهای بعد منتقل میکنند: جمشید با نوآوریهای خود، فرهنگ و دانش را بهعنوان میراثی برای بشریت باقی میگذارد، فریدون داد و دهش را گسترش میدهد، زال بهعنوان پدر رستم همواره به انتقال ارزشهای پهلوانی و اخلاقی به فرزندش اهمیت میدهد، رستم به عنوان پدرخوانده و پرورش دهنده سیاوش و بعدها بهمن همین کار را میکند، تا جایی که در وصیت اسفندیار در هنگام مرگ به رستم اینطور میخوانیم:
کنون بهمن این نامور پور من
خردمند و بیدار دستور من،
بمیرم، پدروارش اندر پذیر
همه هرچ گویم ترا یادگیر
به زابلستان در ورا شاد دار،
سخنهای بدگوی را یاد دار
بیاموزش آرایش کارزار
نشستنگه بزم و دشت شکار
می و رامش و زخم چوگان و کار
بزرگی و برخوردن از روزگار
که بهمن ز من یادگاری بود،
سرافرازتر شهریاری بود…
پدر در ادبیات معاصر
پدر در ادبیات فارسی معاصر یکی از مفاهیم برجسته و پرکاربرد است که در اشعار، داستانها و رمانهای معاصر به شکلهای مختلفی بازنمایی شده است. در این آثار، پدر نمادی از قدرت، فداکاری، مسئولیتپذیری و گاهی استبداد یا محدودیت به تصویر کشیده میشود. رویکرد به مفهوم پدر در ادبیات فارسی معاصر متنوع است، در واقع این مفهوم بازتابی از تحولات جامعه ایرانی و تغییر نگرشها نسبت به نقشهای خانوادگی است. نویسندگان و شاعران معاصر با استفاده از شخصیت پدر، به مسائل عاطفی، اجتماعی و فرهنگی پرداختهاند و هرکدام از زاویهای متفاوت این نقش را بررسی کردهاند:
* پدر بهعنوان نماد حمایت و فداکاری
در بسیاری از آثار، پدر بهعنوان فردی فداکار به تصویر کشیده شده که برای رفاه و آسایش خانواده تلاش میکند. در اشعار سهراب سپهری، پدر بهنوعی در نقش حامی طبیعت و زندگی آرام بازتاب دارد، هرچند اشاره مستقیم به پدر کمتر دیده میشود. شاید مهمترین اشاره او به پدرش را در بخشی از شعر صدای پای آب بتوان خواند:
پدرم پشت دو بار آمدن چلچلهها، پشت دو برف
پدرم پشت دو خوابیدنِ در مهتابی
پدرم پشت زمانها مرده است
پدرم وقتی مرد، آسمان آبی بود
مادرم بی خبر از خواب پرید، خواهرم زیبا شد
پدرم وقتی مرد، پاسبانها همه شاعر بودند
مرد بقال از من پرسید:
چند من خربزه میخواهی؟
من از او پرسیدم:
دل خوش سیری چند؟
پدرم نقاشی میکرد
تار هم میساخت، تار هم میزد
خط خوبی هم داشت…
در داستانهای کلاسیک معاصر مثل آثار محمود دولتآبادی، پدر اغلب نمادی از قدرت و پشتوانه خانواده است، بهویژه در جوامع روستایی و سنتی. دولتآبادی که در آثار خود به زندگی مردم محروم و طبقات پایین جامعه میپردازد، شخصیت پدر را در چارچوبی واقعگرایانه، چندلایه، و انسانی ترسیم میکند. پدران در داستانهای او نمایندۀ سنتهای دیرینه، فقر اقتصادی، و چالشهای اجتماعیاند و گاه درگیر کشمکش میان وظایف خانوادگی و محدودیتهای محیطی میشوند. در کلیدر، پدران اغلب کسانی هستند که با تحمل رنجهای فراوان، تلاش میکنند خانواده و زمین خود را حفظ کنند.
* پدر بهعنوان نماد اقتدار و استبداد
با پیشرفت ادبیات مدرن و تغییر نگرش نویسندگان، گاهی پدر در نقش نماد استبداد و قدرت بیچونوچرا ظاهر میشود. در آثار صادق هدایت، شخصیت پدر در برخی موارد بهعنوان فردی سختگیر یا محدودکننده تصویر شده است که نمایانگر ساختار سنتی خانواده در زمان خود است. همچنین در اشعار فروغ فرخزاد، هرچند کمتر مستقیم به پدر اشاره شده، اما نقش پدر و جامعه مردسالار در محدودیتهای زنان حس میشود، و این با تجربه شخصیت نظامی و سختگیر پدر او مطابقت دارد.
* پدر همیشه غایب
یکی دیگر از مفاهیم قابلتوجه در ادبیات معاصر، غیبت پدر است. این غیبت ممکن است بهدلیل مرگ، مهاجرت یا مسائل دیگر باشد و اغلب بازتابی از خلأ حمایت عاطفی یا اقتصادی در خانواده است. در رمان بوف کور صادق هدایت، غیاب نقشهای اصلی خانواده، از جمله پدر، به بحران هویتی شخصیتها دامن میزند. غیاب پدر در برخی از داستانهای علی اشرف درویشیان ناشی از مهاجرت برای کار، مرگ، یا ناتوانی در ایفای نقش خانوادگی است، تأثیر عمیقی بر زندگی فرزندان میگذارد. این غیاب گاهی به بلوغ زودرس شخصیتهای کودک و نوجوان داستانها منجر میشود و مسئولیتهای پدرانه به دوش آنها میافتد.
* پدر بهعنوان قربانی ناآگاهی و جهل اجتماعی
در آثار محمدعلی جمالزاده، پدر گاه شخصیتی است که خود نیز قربانی شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه خویش است. این پدران ممکن است از نگاه فرزندان یا نسل جدید سختگیر و سنتی به نظر برسند، اما در واقع آنان نیز تحت تأثیر محدودیتهای آموزشی و فرهنگی دوران خود بودهاند. این نگاه همدلانه، لایه دیگری به شخصیت پدر در داستانهای او اضافه میکند. پدران در داستانهای او بازتابدهندۀ روابط خانوادگی، تأثیرات سنتهای اجتماعی، و تعارضات میان نسلها است. جمالزاده که از بنیانگذاران داستاننویسی مدرن فارسی به شمار میآید، در آثار خود با زبانی طنزآمیز و انتقادی به نقش پدر و خانواده در جامعۀ ایرانی میپردازد. در داستانهای او، پدر اغلب شخصیتی است که هم نمایندۀ اقتدار سنتی است و هم نماد محدودیتهای اجتماعی و خانوادگی. شبیه این تصویر را در آثار علی اشرف درویشیان نیز میتوان دید.
* نقش طنزآمیز پدر
شخصیت پدر گاهی طنز آمیز است. در برخی از داستانهای جمالزاده، بهویژه داستانهایی که به توصیف خانوادههای سنتی ایرانی میپردازد، با نوعی طنز آمیخته است. این طنز معمولاً رفتارهای اغراقشده، باورهای نادرست، یا جدیت بیش از حد پدران را هدف قرار میدهد. یکی از ویژگیهای برجسته آثار جمالزاده، استفاده از طنز برای نقد اجتماعی است.
در آثار هوشنگ مرادی کرمانی هم طنز در شخصیت پدر دیده میشود. پدران در داستانهای او، حتی در لحظات سختی و ناکامی، اغلب با چاشنی طنز یا دیالوگهای شیرین تصویر میشوند، که به داستانها عمق انسانی و جذابیت بیشتری میبخشد. نقش پدر در داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی معمولاً در قالبی واقعگرایانه، انسانی، و متأثر از بافت سنتی و روستایی جامعۀ ایران تصویر میشود. آثار او که اغلب حول زندگی کودکان و نوجوانان در محیطهای ساده و محروم میچرخد، پدر را بهعنوان یک شخصیت کلیدی در شکلدهی به زندگی فرزندان معرفی میکند. در این داستانها، پدر نمادی از مسئولیت، فقر، عشق، گاه غیاب، و تأثیرات مثبت یا منفی بر شخصیت کودکان است.
* پدر بهعنوان نماد تغییر و تحول اجتماعی
در بسیاری از آثار معاصر، پدر نمایانگر نسل گذشته است که در برابر تغییرات اجتماعی مقاومت میکند یا تلاش میکند با این تغییرات سازگار شود. این تصویرسازی اغلب در داستانهای مربوط به دهههای اخیر دیده میشود، مثل آثار علیاشرف درویشیان. نقش پدر در داستانهای علیاشرف درویشیان بهعنوان بازتابی از جامعۀ محروم و نابرابر ایران به تصویر کشیده میشود. این پدران نمادهای طبقۀ کارگر و زحمتکشاند که در برابر سختیهای زندگی مقاومت میکنند یا قربانی شرایط ناعادلانه میشوند. درویشیان با نگاهی همدلانه و انتقادی، تصویر پدر را در چارچوبی از تعارضات اجتماعی و طبقاتی ارائه میدهد و از این طریق، به نقد نابرابریها و بیعدالتیهای جامعه میپردازد.
به گزارش خبرنگار مهر، سورنا جوکار شاعر جوان همدانی، به مناسبت فرا رسیدن ۱۳ رجب و سالروز ولادت امیرالمومنین (ع) شعر تازهای سروده که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.